Bild: Anas Khabir/ Amal Berlin
22/02/2023

«او پیش من آمد»؛ معرفی فیلم افتتاحیه جشنواره برلیناله

برلیناله امسال با فیلم کمدی «او پیش من آمد» (She Came to Me) گشایش یافت. فیلمی آمریکایی که شخصیت مرکزی آن هنرمندی است که ذهنش قفل شده و نمی‌تواند اثری خلق کند. این مردِ موسیقی‌دان معتقد است که الهه شعر و موسیقی او را ترک کرده و حالا حالاها باید منتظر بماند تا شاید الهه‌ دوباره برگردد.

نام این هنرمند استیون است و با همسرش پاتریشیا، پسر همسرش و سگی سیاه و کوچک از نوع بولداگ زندگی می‌کند. در این فیلم «پیتر دینکلج» در نقش استیون خجالتی ظاهر شده و انتخاب این بازیگر یعنی این‌که استیون قد و قامت کوتاهی نیز دارد.

شخصیتی حاشیه‌ای در مرکز فیلم قرار دارد

این انتخاب دارای اهمیت است چون معمولا شخصیت مرکزی یا قهرمان فیلم‌های هالیوودی مردهایی بلندقد، ورزشکار، خوش‌پوش، شوخ‌طبع و شجاع هستند. درحالی‌که آدم‌های چاق، لاغر، کوتاه‌قد یا نه‌چندان زیبا (البته طبق معیارهای زیبایی که مدام تبلیغ می‌شوند) در نقش‌های مکمل ظاهر می‌شوند و جزو اطرافیان شخصیت‌های مرکزی هستند.

این‌بار اما انتخاب شخصیت مرکزی فرق می‌کند. درواقع آن تیپ شخصیتی که تابه‌حال در بیشتر فیلم‌ها نقشی حاشیه‌ای را ایفا می‌کرد، حالا در مرکز فیلم قرار گرفته است. مهم‌تر این‌که همسر استیون کوتاه‌قامت نیست بلکه زنی زیبا و بلندقد است (باز هم طبق معیارهای تبلیغاتی.) چنین انتخابی قابل توجه است چون در برخی فیلم‌ها معمولا زنان و مردانی که قامتی کوتاه دارند یا به عنوان زوج با یکدیگر هم‌بازی شده‌اند یا به تنهایی.

Bild: Anas Khabir/ Amal Berlin!

شخصیت‌های فیلم به تفاوت‌های ظاهری فکر نمی‌کنند

البته شکل و ظاهر افراد مسئله شخصیت‌های فیلم نیست. آن‌ها اصلا به این موضوع فکر نمی‌کنند و درباره‌اش هم صحبتی نمی‌شود. درعوض کاملا طبیعی مانند خانواده‌های دیگر در کنار هم زندگی‌ می‌کنند. تفاوت‌ جسمانی اما نخستین چیزی است که «بیننده» با آن روبه‌رو می‌شود، برایش جلب‌توجه می‌کند و شاید مدتی نیز به آن فکر کند.

درگیری شخصیت‌های فیلم درگیری‌هایی انسانی است که ممکن است برای هر فرد دیگری نیز پیش بیاید. پاتریشیا روانکاو است و پیش از این روانکاو استیون نیز بوده است. او خیلی وسواسی است، فکر می‌کند همه‌چیزدان است و استیون را کنترل می‌کند.

تنش فیلم از آن‌جا شروع می‌شود که پاتریشیا استیون را از خانه بیرون می‌فرستد تا الهه شعر و موسیقی را بیابد. استیون در عوض با کاترینا برخورد می‌کند که درست نقطه مقابل پاتریشیا است. او کاپیتان کشتی کوچکی است و از استیون دعوت می‌کند که کشتی‌اش را ببیند. استیون با او تنها می‌شود و پس از آن زندگی‌اش در مسیر دیگری قرار می‌گیرد.

Bild: Anas Khabir- Amal Berlin!

نظر دیگران درباره این فیلم چیست؟

ینز هینریکسن در «مجله مونوپول» درباره این فیلم می‌نویسد: «این فیلم داستان یک مثلث عشقی کلاسیک با طرفین حسود نیست. تقریبا همه شخصیت‌ها آرزوی زندگی دیگری را دارند که تابه‌حال جرات نکرده‌اند به سویش بروند. یا شجاعتش را نداشتند یا فرصت انجامش را. برای نمونه، پاتریشیا همیشه می‌خواسته راهبه شود اما سر از روانشناسی درآورده.» هینریکسن معتقد است که فیلم‌نامه این فیلم کمی ضعیف است.

مادلین اگِر در «فیلم رسنسیون» می‌نویسد: «ساختار فیلم بین کمدی و درام حرکت می‌کند. استیون نه تنها به دلیل الهام گرفتن برای اپرای جدید خود جذب کاترینا می‌شود، بلکه احساسات قوی‌تری نیز نسبت به او دارد. این واقعیت تا انتهای فیلم به سختی قابل درک است، اما در پایان شگفت‌انگیز می‌شود.»

کلاودیا راینهارد در روزنامه «برلینرتسایتونگ» می‌گوید: «در این فیلم تنها کسانی برنده می‌شوند که نگاهی به آینده دارند. به همین دلیل این فیلم برای افتتاحیه برلیناله فیلم مناسبی محسوب می‌شود. این افراد فراتر از مرزهای عادت حرکت می‌کنند.»

متن: مریم مردانی

Bilder: Anas Khabir/ Amal Berlin!