فیلم «بازماندگان راهروی مرگ» چهارشنبه، ۱۸ ژوئن، به دعوت مرکز پژوهش و مستندسازی «اُمَم» در برلین اکران شد. این مستند تازهترین ساخته نیما سروستانی، کارگردان ایرانی، است که به اعدامهای دهه شصت در ایران و دادگاه حمید نوری، دادیار زندان در هنگامه قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، میپردازد.
مستند «بازماندگان راهروی مرگ» روایتی است از تلاش برای دادخواهی توسط کسانی که از اعدامهای دهه شصت در ایران جان بهدر بردهاند. اعدام هزاران نفر که در سکوت کامل خبری رخ داد و جمهوری اسلامی بیش از سه دهه است که آنرا انکار میکند. در این میان، کشتار دستهجمعی زندانیهای سیاسی در سال ۶۷ کمتر از دو ماه در زندان گوهردشت کرج رخ داد. هیئت مرگ تنها با پرسیدن دو یا سه پرسش از زندانیها حکم اعدام بسیاری را صادر کرد. اجساد اعدامیها در گورهای ناشناس یا دستهجمعی در گورستان خاوران تهران دفن شد. هیئت مرگ نه به خانوادههای زندانیها فرصت خداحافظی داد و نه اجساد فرزندانشان را به آنها تحویل داد. خانوادهها پس از مدتی با شواهدی اندک محل دفن فرزندانشان را پیدا کردند.
بازماندگان این کشتارها هرگز صف طولانی زندانیها را در راهروی مرگ فراموش نکردهاند. آنها سی و هفت سال است که با روانزخم (ترومای) بهجا مانده از آن روزها دستوپنجه نرم میکنند و با کابوسش میزیند. بازماندگان اما دست از تلاش برای نشاندن قاتلان در در برابر قانون برنداشتهاند. این خواسته که در ابتدا به آرزویی میماند، در یک مورد عملی شد. حمید نوری که آن زمان دادیار زندان اوین بود و هنگام قتلعامها همراه هیئت مرگ از اوین به گوهردشت آمده بود، توسط دامادش در سوئد لو رفت و با پیگیریهای ایرج مصداقی، فعال سیاسی مقیم سوئد، شناسائی شد. دادخواهان او را به شکلی فریب دادند و با شکایت از او حکم بازداشتش را گرفتند. نوری هنگام ورود به استکهلم بازداشت و روند رسیدگی به پروندهاش آغاز شد.
نیما سروستانی، کارگردان این مستند، خود یکی از دادخواهان اعدامهای دهه شصت است. برادر او، رستم، در همان نخستین روزها اعدام شد. سروستانی که سالهاست به سوئد مهاجرت کرده، میگوید: «به خانوادهام قول دادم حالا که در کشور امنی هستم، برای برادرم کاری کنم.» او به عنوان مستندساز و کسانی که در بیست و پنج سال گذشته رد تمام آنهایی را که در کشتارها دست داشتند، گرفته بودند و تلاش میکردند گیرشان بیندازند در سال ۲۰۱۹ موفق شدند حمید نوری را به سوئد بکشانند.
سروستانی در این مستند جنبه شخصی دادخواهی را فراموش نکرده است. مادر و پدر او گرچه حمید نوری را نمیشناختند که بتوانند علیه او شهادت دهند، اما شاهد جنایت سیستمی بودند که نوری و امثال او دستپروردههایش هستند. مادر روز دستگیری پسرش را به یاد میآورد، عمیقترین احساساتش را بیان میکند و اشک میریزد. پدر به بازار میرود، عکس پسرش را قاب میگیرد و به دیوار میزند. مادر میگوید: «تنها چیزی که خوشحالم میکند این است که جمهوری اسلامی نابود شود.»

گفتوگو پس از اکران فیلم در برلین
در ادامه، دوربین به دادگاه میرود و هر یک از بازماندگان راهروی مرگ در برابر قاضی حاضر میشوند و شهادت میدهند. دیدن چهره حمید نوری و حرکات و رفتارش قابل توجه است. او که در زندان گوهردشت دادیار بوده، حالا در جایگاه متهم نشسته است و با کردههایش روبهرو میشود. این همان لحظهای است که بسیاری از ایرانیها منتظرش بودند. نوری نیز مانند بسیاری از جنایتکاران دیگر، ابتدا همه چیز را انکار میکند اما شواهد آنقدر زیادند که زیر بارشان کم میآورد. روند دادگاه ماهها طول میکشد و نوری درنهایت به جرم دست داشتن در جنایات جنگی و قتل به حبس ابد محکوم میشود. دادخواهان پس از شنیدن حکم پس از سالها از ته دل خندیدند، رقصیدند و شیرینی پخش کردند.
همانطور که در خبرها نیز آمده است، نوری پس از گذراندن بیش از چهار سال در زندان و روند بازجوییها و دادگاه، سه ماه پس از حکم قطعی با دو زندانی سوئدی در ایران مبادله شد و به تهران بازگشت. سروستانی میگوید: «از دولت سوئد ناامید شدم، اما نه از دستگاه دادگستری این کشور؛ چون ایندو مستقل از یکدیگر عمل میکنند.» و ادامه میدهد: «عدالت برای من این است که جنایتکاران به دادگاهی بینالمللی کشیده شوند و براساس مدارک و شواهد واقعی محاکمه شوند. من با کشتن و اعدام مخالفم.»
مستند «بازماندگان راهروی مرگ» تنها یک فیلم نیست بلکه سندی تاریخی است برای نسلهای آینده. حالا که سالهاست بسیاری از مردم ایران علیه سرکوب حکومت مبارزه میکنند، دیگر دست خالی نیستند. هر دادگاهی که در آینده علیه دیکتاتورها برگزار شود میتواند از محاکمه حمید نوری الگو بگیرد.
تصاویر بیشتر (ورق بزنید):
گزارشی از مریم مردانی
Fotos: Maryam Mardani