«مهاجرت به این معنا نیست که ارزشها و سنتهایی را که در کشور خودمان به آنها پایبند بودهایم، زیر پا بگذاریم و فرهنگ جدید را بپذیریم. مهمترین مسئله این است که خودمان را روشن نگاه داریم که توانایی پذیرش اتفاقهای کشور جدید را داشته باشیم.»
دکتر فاطمه سادات حسینی در رشته روانشناسی و ورزش تحصیل کرده است. او حدود ۲۰ سال پیش مدرک دکترایش را از دانشگاه هومبولت برلین دریافت نمود و به کشور خود، ایران، بازگشت. دکتر حسینی سالهای زیادی را بهعنوان استاد در دانشگاه ارومیه کار کرد. او پنج سال پیش پس از سالها کار در ایران، با خانوادهاش به آلمان مهاجرت نمود. او درمانگر نیست بلکه مشاور است و در بخش آموزش موفقیتهای زیادی را بهدست آورده است.
کمک به پناهجویان برایم اهمیت دارد
دکتر حسینی میگوید: «وقتی مجددا به آلمان برگشتم برنامه دقیقی برای خود نداشتم. پس از تحقیق در این راستا حس کردم که کار آکادمیک را نمیخواهم انجام دهم. یک سری اتفاقاتی که اطرافم میافتاد باعث شد که در زمینه مشاوره به هم زبانهای خودم کمک کنم.»
آلمان برای خانم حسینی محیط تازهای نبود. او وقتی تحصیلاتش را به پایان رساند و به ایران برگشت هر سال برای دیدار خانوادهاش به آلمان میآمد. پس از مدتی در آلمان با تغییری بزرگ روبرو شد و آن سیل مهاجرت به این کشور بود. دکتر حسینی باور داشت که باید به پناهجویانی که به زبان فارسی/ دری صحبت میکنند کمک کند. این برایش انگیزهای شد که شغل جدیدش را در این زمینه جلو ببرد.
خانم حسینی پس از آشنایی با موسسه «اپیسو» یا مرکز مشاوره بینالمللی در زمینه روانی اجتماعی (IPSO) که به زبانهای مختلف کار مشاوره انجام میدهد، تصمیم گرفت همچون مشاور کار کند. به باور خانم حسینی، انگیزه اصلی این بود که دیگر همزبانهای او ماهها در نوبت نمانند بهخاطر اینکه از یک روانشناس آلمانیزبان وقت بگیرند و در کنار مترجم در مورد مسایل خودشان صحبت کنند. در اینباره میگوید: «این مسئله در بیشتر مواقع خیلی خوشایند نبود که در حضور شخص ثالث در مورد موضوع خودتان صحبت کنید. من انگیزه گرفتم در کشوری که دوباره تولد شده بودم با کمال میل به مشاوره بپردازم.»
مهاجرین مشکلات خود را نیز بههمراه میآورند
مردم افغانستان و ایران سالهاست که با مشکلات و ممنوعیتهای اجتماعی بیشماری روبهرو هستند و استرس و ترومای اجتماعی و جمعی را تجربه میکنند. دکتر حسینی میگوید: «وقتی کسی مهاجرت میکند اسم پناهجو برایش میدهند. یعنی مسائلی در کشورشان وجود داشته که نتوانستهاند حل کنند از این رو به کشور جدید آمدهاند. این یعنی وقتی در مورد سلامت روان پناهجویان صحبت میکنیم نباید فراموش کنیم که افراد مسایل و مشکلاتی را که قبلا با آنها درگیر بودهاند، با خود به کشور جدید میآورند. در کشور جدید هم به دلیل خیلی فاکتورها و استرسهایی که برایشان وجود دارد مشکلات چند برابر میشود و نیازمند خدمات روان هستند تا سازگار شوند.»
به گفته دکتر حسینی، بحران هویت، مشکلات زبان، پذیرفته نشدن در اجتماع و خیلی مسایل دیگر به طور انفرادی میتواند در هر فرد متفاوت باشد. در این مقطع زمانی مهمترین مسئله حمایت اجتماعی و خانواده است تا شخص کمتر دچار مشکلات شود.
فشارهای اجتماع و خانواده به بحران هویت میافزاید
دکتر حسینی درادامه میگوید: «خانوادههای پناهجویان یک سلسله اعتقادات و باورهایی دارند که حاضر به تغییر و پذیرفتن نظر دیگران و سازگاری با محیط نیستند. یعنی پس از مهاجرت هیچ فرقی نمیکند در کجا زندگی میکنند، وقتی تفکر همان تفکر قبلی است یعنی ممنوعیت به محل ربط ندارد ممنوعیت را خود ایجاد میکنیم.»
از سوی دیگر، تنهایی اجتماعی را که افراد تجربه میکنند، حس تبعیض یا پیشداوری از سوی کشور میزبان، مشکل زبان و تفاوتهای فرهنگی هم ساده نیست و افراد نمیتوانند بهراحتی با آن کنار بیایند. این دو فاکتورنقش اساسی در بحران هویت و افسردگی افراد دارد.
خانم حسینی میافزاید: «وقتی کشور محل اقامتمان را تغییر میدهیم و به کشور دیگری مهاجرت میکنیم به این معنی نیست که ارزشها و سنتهایی که در کشور خودمان به آنها پابند بودهایم را زیر پا بگذاریم و فرهنگ جدید را بپذیریم. مهمترین مسئله این است که خودمان را روشن نگاه داریم که توانایی پذیرش اتفاقهای کشور جدید را داشته باشیم. سازگار شدن با محیط جدید به این معنی نیست که من انسان بدی هستم و به اعتقادات و باورهایم پشت پا زدم بلکه به این معنی است که من قویتر میشوم، ارزشها و باورهایی را که در گذشته داشتهام، قویتر و غنیتر میکنم و باعث رشد خود درمحیط جدید میشوم.»
دکتر فاطمه سادات حسینی در حال حاضربا همکاری موسسه اپیسو پناهجویان بیش از پانزده کمپ مهاجرین را در برلین حمایت و مشاوره رایگان میدهد.
*IPSO (Information Psychosocial Organisation)
گزارشی از پژمان پژوهش