ساره افضلی ژورنالیست افغان است که به آلمان مهاجرت کرده و تقریبا پنج سال است که در برلین زندگی میکند. او در رشته علوم سیاسی تحصیل کرده و فعال اجتماعی است.
با سقوط ناگهانی کابل و وضعیت مبهمی که در افغانستان پیش آمده، پرسشهای زیادی درباره وضعیت زنان و آینده آنها مطرح شده است. پرسشهایی که در شرایط ضدونقیض کنونی، پاسخ به آنها نه تنها مشکل، که غیرممکن بهنظر میرسد. امروز در دیداری با ساره درباره بخشی از این مسائل گفتوگو میکنیم.
بیا برگردیم عقب به بیست سال گذشته. تو سالهای زیادی را در افغانستان بودی، درسته؟
من خیلی کوچک بودم وقتی طالبان به افغانستان آمدند. دقیق یادم نمیآید اما زمزمههایی وجود داشت که آنها چه کردند در آنجا. وقتی بزرگ شدم همه روزه در جستجویش بودم و تصویرها و داستانهایشان را سرچ میکردم و میدیدم. در زمان طالبان من و خواهرم مکتب نرفتیم و در خانه درس خواندیم. اما بعد از سقوط آنها امتحان دادم و به کلاس پنج رفتم. چون در طول همان سالها با بیعدالتیها و نابرابریها روبهرو شدم، تصمیم گرفتم وارد کلاس ژورنالیسم شوم و با شغل خبرنگاری به وطنم خدمت کنم. بعد هوای سیاست آمد و آنرا ادامه دادم، گرچه خانواده دوست داشتند طب بخوانم.
شرایط زنهای افغان در بیست سال گذشته چگونه بود؟
در طول بیست سال زنان واقعا پیشرفت کردند. البته نه تنها دخترها، بلکه پسرها هم فعالیت زیادی داشتند. هر انسان یک امیدی دارد. با آنکه زنها با مشکلات و نابرابریهای زیادی روبهرو بودند و جامعه مردسالاری بود، اما توانستند خودشان را به سطح بالاتری برسانند. مبارزه کردند، تلاش کردند، ترقی کردند و درس خواندند.
با آنکه امنیت خوب نبود، مکاتبشان را زدند و دانشگاهشان را انتحاری کردند، ولی زنها توانستند خودشان را پابهپای مردها بالا بکشند.
آیا مردها هم توانستند پیشرفت زنان را بپذیرند یا نه؟
اگر یادتان باشد سال گذشته نفر اول کنکور افغانستان یک دختر خانم بود. همینطور خانمهای دیگر دستاوردهای زیادی دارند که نشاندهنده پیشرفت آنهاست، اما چون افغانستان یک کشور مردسالار است، مردها هنوز نپذیرفتهاند متاسفانه. آنها پیشرفت زنان را نادیده نگرفتهاند، ولی قبول هم نمیکنند که زنها در سطح خودشان قرار داشته باشند.
همچنان زنان موفقی داریم در سطح ورزشهای مختلف، ساخت رُبات و غیره. موفقیت این زنها ساده بهدست نیامده بلکه راههای پرپیچوخمی را طی کردهاند. آنها با مشکلات درونی و بیرونی میجنگیدند و ادامه میدادند. ما زنان رسیده و فهمیده، دانشمند و هنرمند زیادی داریم که همه نتیجه تلاش خودشان است. البته در طول بیست سال، زمینه هم برایشان فراهم بود.
نگاه زنها به آینده چگونه بود؟ آیا فکر میکردند روزی طالبان برگردد یا نه؟
هرگز نه، چون افغانستان نظام خوبی داشت، به نحو دموکراسی پیاده شده بود و مردم پای صندوقهای رای میرفتند. تصور نمیکردیم دوباره طالبان بیایند. اما در نشست دوحه یک پروتُکُل به نفع طالبان و امریکا به امضا رسید. بعد از آن نشست دغدغههایی در افغانستان به وجود آمد که این پروتکل به نفع این دوتا بوده، پس به افغانستان چی رسید. این نشستها دو سالی به طول انجامید. در همین نشستها بود که طالبان منافع بیشتری به دست آورد و به اینجا رسید. طالبان میگویند جامعه را آزاد میگذاریم، اما بهنظر من چنین چیزی نیست. آنها فعلا نقش خوبی بازی میکنند.
الان طالبان میگوید با زنها در چارچوب اسلامی رفتار میکند و در این چارچوب زنها را آزاد میگذارد. فکر میکنی منظورشان از این حرف چیست؟
ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، در کنفرانس مطبوعاتی در کابل این حرف را زد اما مشخص نکرد که منظورش چیست. اینرا واگذار کرد به نظامشان که بعدا تصمیم بگیرند. من خوشبین نیستم به این حرفها. آنها تجربه تاریک و سیاهی را در گذشته مردم بهجا گذاشتند و الان برای بار دوم آن را تکرار میکنند. اینها فعلا فقط میخواهند به جامعه جهانی تصویر خوبی را نشان بدهند.
متاسفانه در شبکههای اجتماعی پخش شده بود که در جایی پردهای بین دخترها و پسرها کشیده بودند. شاید در آینده کلاس دخترها و پسرها جدا شود. زنهایی که در جامعه مدنی و رسانهای هستند فعلا مثل قبل هستند. اما با خبرنگارهایی که در کابل تماس گرفتم، خیلی احساس خستگی میکنند. ناامیدی در وجودشان دیده میشود. بهجز چند زنی که در رسانهها دیده شدند، بقیه خانهنشین هستند.
آیا بهتر است زنها در خانه بمانند یا بیایند بیرون و اعتراض کنند؟ در این شرایطی که زنها آینده مبهمی در انتظارشان هست، باید چه کنند؟
زنان شجاع در هر حالت آرام نمیباشند و صدای خود را بلند میکنند. ما شاهد چندین مظاهره در شهرهای افغانستان هستیم که بری اولین بار زنان صدا بلند کردهاند. این همه شجاعت است! زنان امروز زنان بیست سال قبل نیستند و هیچگاه ظلم طالبان را قبول نمیکنند. آنها بارها به خیابانها آمدند و صدای خود را بلند کردند. باز هم میآیند. این حرکت اجتماعیشان برای دیگر زنها امیدوارکننده است.
البته نقشبازی کردن طالبان زیاد طول نمیکشد. همین الان در سطح ولایات زنهایی را شلاق زدند، تیرباران کردند، با چاقو زدند. در مرکز تا اندازهای نمیتوانند این کارها را بکنند. طالبان هم ترس از رسانه دارد که جلبتوجه جهانی شود.
الان شرایط پرتبوتاب و مبهمی در افغانستان است. در این شرایط آیا حرف یا پیامی برای هموطنانت داری؟
همیشه متحد بمانند! اگر متحد باشند قوی هم میمانند. هیچگاه ظلم را قبول نکنند! من چندی پیش با کسانی در تماس بودم که همه از وحشت و ترس میگفتند. اما امروزه همه زنها و مردها خیزش مردمی را در برابر طالبان تشکیل دادهاند و از حقوق خود دفاع میکنند، با آنکه طالبان بدتر از بیست سال قبل شدهاند.
اتفاقا همین چند روز پیش تصویری را دیدم. طالبان مثل بیست سال قبل شهروندان را شلاق میزدند. دوستانم گفتند که در ولایات و شهرهای دیگر زنها را شلاق زدهاند. متاسفانه هر رژیمی که وارد افغانستان میشود، اولین قربانیانش زنها هستند، از لحاظ خشونت، حق و حقوقشان و از هر لحاظ دیگر.
زنها در شرایط کنونی افغانستان واقعا بلاتکلیف هستند و شرایط روحی و روانی خوبی ندارند. ما باید به آنها انرژی مثبت بدهیم و از هر طریقی که میتوانیم باید همصدا شویم و چه زیباست همدلی! زنان افغانستان در سطح جهان از شجاعت خوبی برخوردار هستند، چه در داخل افغانستان و چه خارج از آن. کسانیکه در خارج از کشورند، میتوانند فریاد بزنند. ما همه فارسیزبانان باید باهم متحد شویم و صدای زنان افغان باشیم!
مصاحبه: مریم مردانی
Photo by Sareh Afzali