Photo by Sharmila Hashemi
14/08/2021

کسی که قتل “ناموسی” می‌کند، قاضی است؟!

هفته گذشته خبر قتل مریم ح. همه ما را شوکه کرد. او سال ۲۰۱۳ به همراه همسر، سه فرزند و دو برادرش به آلمان مهاجرت کرد. او هم مثل بسیاری از هم‌وطنانش از جنگ گریخته بود. مریم توانست زندگی‌اش را از جنگ و طالبان نجات دهد و به کشوری امن برسد، اما نتوانست جانش را از دست برادرانش نجات دهد. او تنها به این دلیل که می‌خواست خودش باشد و جوری که دوست دارد زندگی کند، توسط برادرانش به قتل رسید.

امروز با شرمیلا هاشمی در این‌باره به گفت‌وگو می‌نشینیم. او ژورنالیسیت و فعال اجتماعی است و سال ۲۰۱۴ از افغانستان به آلمان مهاجرت کرده است.

اولین واکنش تو بعد از شنیدن این خبر چه بود؟

این اولین‌بار نیست که چنین اتفاقی می‌افتد. از وقتی به آلمان آمده‌ام همه ساله چنین خبرهای شوکه‌کننده‌ای می‌شنوم. در موردشان نوشتیم، تبصره کردیم، داد زدیم ولی هیچ‌چیز عوض نشد. خبر قتل مریم برای من و اطرافیانم شوک بزرگی بود. همزمان به این فکر کردیم که بعد از مریم نوبت کدام زن خواهد رسید.

چرا این خطر برای خیلی از زن‌های افغان وجود دارد؟

مرگ مریم از این نظر برای من دردناک است چون او یک زن افغان بود و من با درد زن افغان آشنا هستم. قرن‌ها زن‌ها در افغانستان به همین منوال کشته شده‌اند و قتل ناموسی، عادی و نرمال به‌نظر می‌رسد. در بعضی موارد “افتخار” هم هست. در افغانستان می‌گویند “کسی که قتل ناموسی انجام دهد قاضی است”، یعنی مرتبه‌‌اش پیش خدا بلند است.

منظورت در همه مناطق افغانستان است یا بعضی مناطق؟

گرچه همه چیز نسبی است، ولی این تفکر در خیلی جاهای کشور وجود دارد. در شهرهای بزرگی مثل کابل، قندهار یا هرات اگر صدتا زن کمی آزادتر زندگی کنند ولی هزاران زن تحت ظلم و شکنجه قرار دارند.

خیلی‌ها عکس کنسرت خواننده زن را در افغانستان می‌بینند و فکر می‌کنند آن‌جا دموکراسی‌ است، اما همان‌ موقع در جاهای دیگر زن‌ها به جرم مکتب رفتن یا نخواستن ازدواج اجباری کشته می‌شوند، لب و گوش و بینی‌شان بریده می‌شود، سوزانده یا سنگسار می‌شوند.

آیا مردی که مرتکب قتل ناموسی شده، مورد پیگرد قانونی قرار می‌گیرد؟

قوانین جزای افغانستان برگرفته از شریعت اسلام است. قتل ناموسی اصلا قتل حساب نمی‌شود. در موارد کمی هم مجازات سبکی دارد مثل یک ماه زندان. قانون حکم خاصی در این‌باره ندارد.

در افغانستان اصطلاح “زن بد” و “زن خوب” رایج است. زن بد زنی است که صبح از خانه بیرون می‌رود و شب برمی‌گردد؛ یعنی سرکار می‌رود. متاسفانه خود زن‌ها هم نسبت به همدیگر از این کلمه‌ها به کار می‌برند. کتک خوردن از مرد را چیز نرمالی می‌دانند. زن بد کسی است که خودش تصمیم می‌گیرد و به خواسته دیگران می‌گوید “نه!” چنین زنی همیشه باید منتظر مرگ باشد.

برادر مریم در بازجویی‌ها گفته که مریم را کشته چون زندگی غربی برای خودش می‌خواسته. اگر این برادر از زندگی غربی بدش می‌آید، چرا به غرب مهاجرت کرده؟

مردهایی با چنین تفکر افراطی، یا احمقانه، زندگی را فقط برای خودشان می‌خواهند. آن‌ها فقط برای رفاه و آسایش خودشان به غرب مهاجرت می‌کنند. اصلا نمی‌توانند قبول کنند که آسایش و امنیت و رفاه برای همه است.

مریم در برلین دست‌کم دو سال در ترس زندگی کرده بود. فکر می‌کنی چرا به پلیس اطلاع نداده؟ و اگر اطلاع می‌داد آیا الان زنده بود؟

تجربه شخصی من نشان می‌دهد که آلمان آن‌طور که ادعا می‌کند، چندان کشور امنی هم نیست. آمار و ارقام نشان می‌دهند که خشونت خانگی در این‌جا زیاد هست. در این میان، شرایط برای زنان پناهجو و مسلمان می‌تواند بحرانی‌تر هم باشد.

وقتی زنی در برلین از ترس جانش به پلیس مراجعه کند، تقریبا ۶ ماه تا ۱ سال طول می‌کشد تا او را به خانه امن ببرند. پس از این مدت پلیس با او تماس می‌گیرد که همراه با شوهرت بیا و بگو چه مشکلی داری. آن زن در طول این مدت ممکن است کشته شود. الان هزاران مریم در آلمان شرایط بدی دارند ولی جرات ندارند به پلیس شکایت کنند. چون اعتمادی به پلیس و دستگاه دولتی ندارند. بوروکراسی آلمان آن‌ها را بیشتر در معرض خطر قرار می‌دهد.

فرانسیسکا گیفی نام “قتل ناموسی” را انتخاب کرده است. به گزارش اشپیگل، در آلمان هر سه روز یک‌بار زنی کشته می‌شود اما این‌ها قتل ناموسی نیستند، بلکه زن‌کشی یا Femizid نام دارند. به نظرت این قتل‌ها چه فرقی با هم می‌کنند؟

برای من این‌دو نوع قتل فرقی با هم ندارند. مهم این است که در هر دو “زنی” کشته شده؛ فرقی نمی‌کند چگونه. اصل قضیه این است که یک مرد این را حق خودش می‌داند که زنی را بکشد.

به زن‌های دیگری که در ترس‌های مشابه زندگی می‌کنند، چه توصیه‌ای می‌کنی؟

مهم‌ترین موضوع این است که از همان زمانی که خشونت‌های خانگی شروع می‌شود، همه را ثبت و پرونده‌سازی کنند. در شهرهای بزرگ مکان‌هایی وجود دارد که برای زن‌ها پروند شکایت باز می‌کنند و به مرور زمان تمام شواهد و مدارک را ثبت می‌کنند. زمانی که مشکل حاد می‌شود، این پرونده بسیار کمک‌کننده است.

زن‌ها باید مدام به مراکز مشاوره مراجعه کنند. مشاوران از دیگر مراکز حمایت از زنان باخبر هستند. مثلا در بیمارستان شاریته برلین چنین مکانی برای زن‌ها وجود دارد که به طور گمنام برای زن‌ها پرونده باز می‌کنند. این مسئله بروکراسی آلمان را سرعت می‌بخشد. زن‌ها در شرایط خیلی حاد بهتر است به جای دوری بروند و جانشان را نجات دهند تا نوبت رسیدگی به پرونده‌شان برسد.

مریم مردانی

Photo by Sharmila Hashemi