چند روزی است که عضو “کلابهاوس” (Clubhouse) شدهام و در اتاقهای مختلف گشتوگذار میزنم؛ البته گشتوگذاری کاملا شنیداری. اینجا نه خبری از عکس و فیلم است، نه متن و نوشته.
ظاهرا برخی از رسانههای اجتماعی تنها یکی از حسهای ما را هدف قرار میدهند. در فیسبوک که یکی از قدیمیترین اپلیکیشنهاست و همچنین توییتر، تمرکز اصلی بر خواندن متن است؛ تصویر در حاشیه قرار میگیرد. در اینستاگرام و تیکتاک همه چیز حول محور دیدن تصویر میچرخد. اما در کلابهاوس باید تماما گوش باشیم و اگر تمایل داریم در گفتوگوهای زنده شرکت کنیم.
پس کلابهاوس جای شلوغپلوغی است که با گشودن هر در، سر از اتاقی درمیآوریم که عدهای دارند در آن حرف میزنند. این اپلیکیشن کمتر از یک سال است که راه افتاده و ورود به آن تنها از طریق دعوتنامه امکان دارد.
یادم است که برای داشتن gmail هم سالها پیش احتیاج به دعوتنامه داشتیم. تا وقتیکه هنوز عضو gmail نشده بودم، فکر میکردم چه جای ویژهای باید باشد که همه را به این راحتی در آن راه نمیدهند. به محض اینکه با دعوت دوستم توانستم ایمیلی در آن باز کنم، دیدم چیز خاصی هم نیست. فقط این شیوه از عضوگیری است که آدمها را کنجکاو میکند. یادم به آن سخن معروف افتاد که میگوید: «مردم را هرچه محدودتر کنی، تشنهتر میشوند.»
این تجربه از gmail باعث شد که با شنیدن نام کلابهاوس، زیاد برای ورود به آن کنجکاو نشوم. با خودم گفتم: «این هم یک فضای مجازی است شبیه به بقیه. پر از آدمهای مختلف که هرکس میخواهد ابراز عقیده کند.» اما چند روز بعد خبر باورنکردنیای شنیدم. خبر این بود: «دعوتنامه کلابهاوس به فروش میرسد!» آنهم با قیمتهای عجیبوغریبی که سرسامآور است. اینهم راه دیگری برای کسب درآمد آدمهای سودجو.
با جستوجو در اینترنت قیمتهای مختلفی دیدم؛ جایی ۲۴۹٫۰۰۰ تومان و جایی دیگر ۴۰۰٫۰۰۰ تومان. آنهم در شرایطی که سفرههای مردم کوچک شده و وضع مالی خوبی ندارند. شنیدم در اروپا هم هر دعوتنامه بین ۳۰ تا ۴۰ یورو به فروش میرسد. با خودم گفتم: «تشنه کردن مردم به چه جاهایی ختم میشود!» چه چیزی باعث میشود که برخیها برای عضویت در یک فضای مجازی اینقدر پول بدهند؟
نسخه فعلی این اپلیکیشن تنها روی سیستم iOS نصب میشود؛ یعنی تنها کسانی میتوانند از دعوتنامهشان استفاده کنند که موبایل، تبلت یا لپتاپ اپل دارند. نسخه اندروید آن درحال آمادهسازی است.
همانطور که گفتم و احتمالا برخی از شما هم تجربه کردهاید، کلابهاوس جایی برای تبادلنظر و گفتوگو است. ساختار آن شامل کلابهای مختلفی میشود که در هر کلاب میتوان اتاقهای متفاوتی ایجاد کرد. کلابها همیشه ثابت هستند، اما اتاقها پساز اتمام بحث حذف میشوند. هر کلاب میتواند برنامه اتاقهایش را زودتر به اطلاع دنبالکنندگانش برساند.
هرکس از این فضا به گونهای استفاده میکند. هر اتاق براساس یک موضوع شکل میگیرد؛ موضوعهایی مثل مسائل سیاسی روز، بحثهای اقتصادی و کسبوکار، بحثهای فلسفی و کتابخوانی ازجمله موارد محبوب هستند. برخی کلابها هم به آموزش میپردازند. اتاقهای یادگیری و تمرین زبان مرا به یاد کلاسهای زبانی انداخت که پیشاز پاندمی کرونا در آنها شرکت کرده بودم.
این اپلیکشن شانس بزرگی برای تدوام فعالیتهای اجتماعی است و در زمانی بسیار مناسب وارد بازار شده. درست وقتیکه پاندمی کرونا مردم را در خانههایشان ایزوله کرده است، این اپلیکشن موفق شده که کلاسها، گفتوگوها، دورهمیها و جلسهها را به خانهها بیاورد.
از سوی دیگر، فاصله بین آدمها بسیار کم شده و امکان گفتوگو با کسانی که فکرش را نمیکردیم هم ممکن است. میتوان با فردی مشهور یا صاحبنظر وارد بحث شد و نظرش را پرسید. چیزی که قبلا ازطریق ایمیل مشکل مینمود.
برخیها هم ایدههای خلاقانهای دارند. مثلا با راهاندازی اتاقهای سکوت تنها به خواندن پروفایل یکدیگر میپردازند تا ارتباطهای بیشتری بیابند. برخی هم موسیقی زنده اجرا میکنند و لحظات خوشی را رقم میزنند. در این میان گاهی شاهد دعوا یا توهین افراد به یکدیگر هستیم. گاهی نیز به اتاقهایی برمیخوریم که ساکنانش بهجز حرفهای مبتذل چیز دیگری برای گفتن ندارند.
درنهایت همه چیز بستگی به خودمان و سلیقهها و دغدغههایمان دارد، و اینکه میخواهیم گوشهایمان از چه حرفهایی پرشوند. کلابهاوس میتواند راهی باشد که در آن توانایی خود را در ایجاد گفتوگو تقویت کنیم و با حفظ آرامش به نظرهای مخالف خودمان احترام بگذاریم.