Photo: Udo Gottschalk/epd
07/05/2020

آیا جهان از جنگ جهانی دوم درس گرفت؟

۸ می سال ۲۰۲۰، ۷۵مین سال پایان جنگ جهانی دوم و رهایی اروپا و جهان از “سوسیالیسم ملی” است.

در سطح بین المللی، ۸ ماه مه یادآور پایان جنگ جهانی دوم است و به عنوان روز رهایی در آلمان نیز جشن گرفته می‌شود. در جنگ دوم جهانی اکثر کشورها تلفات زیادی متحمل شدند، اما بیشتر از همه یهودیان با خشم هیتلر روبرو شده و قتل عام شدند. برای جامعه یهودی، پایان جنگ جهانی دوم با قدردانی از سربازان متفقین که به عنوان نیروس آزادی‌بخش به آلمان آمده‌اند، یاد می‌شود. ژوزف شوستر، رئیس شورای مرکزی یهودیان می‌گوید: «۸ مه ۱۹۴۵ یک روز آزادی‌بخش بود. برای جامعه یهود، یاد و خاطره شش میلیون مرد، زن و کودک کشته شده ماندگار است و بازماندگان‌شان همچنان با خاطرات آن‌ها زندگی می‌كنند.»

جنگ جهانی دوم در اول سپتامبر ۱۹۳۹ آغاز و تا دوم سپتامبر ۱۹۴۵ ادامه داشت. در طول تاریخ بشریت جنگی به وسعت جنگ جهانی دوم وجود نداشته است. دراین جنگ بیش از ۱۰۰ میلیون نفر از سی کشور مختلف جنگیدند. کشورهای درگیر جنگ تمامی توان اقتصادی، صنعتی و علمی خود را صرف جنگ کردند و هیچ  تفاوتی بین اهداف نظامی و غیرنظامی در آن قایل نشدند. در این جنگ خانمان‌سوز ۷۵ تا ۸۵ میلیون نفر کشته شدند که بیشتر آنها غیرنظامی بودند. با بیش از ۲۶ میلیون کشته، اتحاد جماهیر شوروی بیشترین تلفات را متحمل شد. آلمان در حدود ۶/۳ میلیون کشته داد (تقریبا ۵/۲ میلیون سرباز). در جنگ جهانی دوم ۶ میلیون یهودی نیز کشته شدند که بیشتر آن‌ها توسط نازی‌ها قتل عام شدند.

در پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ مردم نه‌تنها با ویرانی شهرها روبرو شدند، بلکه با ویرانی اخلاقی که سوسیالیسم ملی و جنگ برجای گذاشته بود نیز مواجه شدند. تاکنون کسی نتوانسته به درستی خسارات مادی جنگ جهانی دوم را برآورد کند. سوال این است که آیا بشریت درس‌های لازم را از این جنگ گرفته است؟ روحیه نژادپرستی هیتلر که منجر به آغاز جنگ شد، آیا در جامعه امروزی طرفدار دارد و یا مطرود است؟

رشد احزاب دست‌راستی در آلمان و اروپا زنگ خطر جدی برای زندگی مسالمت‌آمیز در این قاره محسوب می‌شود. اگرچه این احزاب ناسیونالیسم ملی و هیتلر را ظاهرا محکوم می‌کنند، اما مرام‌نامه‌های نژاد پرستانه شان مانند مهاجرستیزی، اسلام‌ستیزی و یهودستیزی یادآور اعمال ننگین نازی‌ها قبل از رسیدن به قدرت بود. امروزه در اروپا حضور و قدرت گرفتن احزاب دست راستی عوام‌گرا یک واقعیت است که کسی نمی‌تواند آن‌را انکار کند. این احزاب در پارلمان‌های کشورهای قدرتمند اروپا نماینده دارند و حتی در پارلمان فدرال آلمان سومین حزب به‌شمار می‌آیند. سوال اینجاست که چه چیزی برخی را مجاب کرد که دوباره به دست‌راستی‌های عوام‌گرا که به برتری نژادی خود معتقد هستند و تخم نفرت از خارجی‌ها را می‌پاشند، روی بیاورند و به آن‌ها رای بدهد، در حالی که هم‌فکران همین احزاب ۷۵ سال پیش اروپا را با خاک یکسان کردند.

به باور بسیاری از کارشناسان، این احزاب راست‌گرا در واقع همان افکار نئونازیسم را دنبال می‌کنند. انکار هولوکاست، ناسیونالیسم افراطی، نژادپرستی، بیگانه‌هراسی، اسلام هراسی و یهودی‌ستیزی وجه مشترک همه این احزاب‌اند و این احزاب با استفاده از این ترفندها شماری از افراد عقده‌ای و کسانی را که به نوعی دچار توهم و دلزدگی شده اند، به دور خودشان جمع می‌کنند.

متن: نورالله رحمانی

Photo: /epd