۳۰ سال از اتحاد آلمان میگذرد و به باور بسیاری از کارشناسان اتحاد آلمان غربی و شرقی سرآغاز فروپاشی بلوک شرق بود. کشورهای که در یک قرن اخیر به دو بخش تقسیم شده بودند، شاید اتحاد دو آلمان را موفقترین نمونه اتحاد دوکشور در سطح جهان میخوانند. مسائل زیادی دراین اتحاد موفق نهفته است. به گونه مثال: آلمان از کانون درگیریها مانند خاور میانه، افریقا و یا امریکای لاتین دور بود، اقتصاد آلمان غربی یکی از پررونق ترین اقتصادهای جهانی بود، ضعف اقتصادی اتحاد شوروی وقت بیش از پیش عریان شده بود و در نهایت فهم سیاسی و همدیگر پذیری میان شهروندان هر دو آلمان بالا بود.
اتحاد دو آلمان چه تاثیری بر موقعیت جهانی این کشور گذاشت؟
جنگ جهانی دوم و ویرانیهای گستردهی جانی و مالی پس از آن را اکثریت جامعه جهانی، تقصیر آلمان نازی میدانستد. این کشور پس از جنگ جهانی دوم دچار سرخوردگی عمیقی در میان سایر ملل جهان شد، اما انگیزه وطنپرستی، اعتقاد به اشتباه بودن مسیر گذشته کشور (به خصوص حمایت از نازیها قبل از جنگ و در جریان جنگ جهانی دوم)، کمکهای سخاوتمندانه ایالات متحده امریکا بعد از جنگ جهانی دوم به آلمان غربی (در قالب پلان مارشال)، به سرعتی غیر قابل باور از آلمان غربی یک کشور ثروتمند و پیشرفته ساخت. اتحاد مجدد دوآلمان توانست آلمان متحد را به بزرگترین قدرت آقتصادی اروپا تبدیل نماید و در حال حاضر این کشور پس از ایالات متحده امریکا، چین، جاپان در ردیف چهارمین اقتصاد برتر جهان قرار دارد.
اقتصاد آلمان شرقی، یک اقتصاد سوسیالیستی و بیمار بود
اقتصاد آلمان شرقی بر پایه کار اشتراکی و سوسیالیسم محور بنا شده بود و حرفی برای گفتن در بازار رقابتی، ثروتمند و پیشرفته سرمایهداری نداشت. داشتن کالاهای لوکس، خودروهای قیمتی، بیمه رایگان، اتوبانهای استاندارد و شفاخانههای مجهز و بسیاری از چیزهای دیگر برای شهروندان شرق آلمان دستنیافتنی بود. عاید سرانه شهروندان آلمان شرقی با شهروندان آلمان غربی اصلا قابل مقایسه نبود (عاید سرانه شهروندان آلمان شرقی در آلمان غربی مساوی با خط فقر و یا زیر خط فقر براساس استانداردهای زندگی در آلمان غربی محاسبه میشد). پس از اتحاد دو آلمان، آلمان غربی در حدود ۲ هزار میلیارد یورو (براساس برآوردهای امروزی) در بخشهای جادهسازی، بیمه، ساختن شفاخانه، مدرسه، بزرگراهها و بهبود سطح زندگی هزینه کرد.
فاصله میان شرق و غرب آلمان در حال کمتر شدن است