Bild: privat
09/10/2024

کتابخانه ایرانیان اشتوتگارت؛ مکانی برای گفت‌وگو و فعالیت‌های فرهنگی

کتابخانه ایرانیان اشتوتگارت بیش از ۳۰ سال است که راه‌اندازی شده و میزبان جلسه‌های بحث و گفت‌وگو درباره کتاب‌های گوناگون است. نویسندگان بسیاری از شهرهای مختلف برای ارائه سخنرانی به اشتوتگارت سفر کرده‌اند و کتاب‌های گوناگونی، از فلسفه و ادبیات گرفته تا شهرسازی و موفقیت مالی، در جلسه‌های این کتابخانه مورد بحث قرار گرفته‌اند. این کتابخانه بر فعالیت‌های فرهنگی متمرکز است و به‌تازگی کلاس‌ رقص تانگو و رهنوردی نیز برگزار می‌کند. در سفری به اشتوتگارت با مهدی، یکی از بنیانگذاران این کتابخانه، گفت‌وگو می‌کنم.

مهدی حدود ۴۰ سال پیش به آلمان مهاجرت کرده و ۳۸ سال است که در اشتوتگارت زندگی می‌کند. می‌گوید: «زمانی‌که به عنوان پناهنده این‌جا آمدیم، فکر می‌کردیم بعد از ۲ یا ۶ ماه دیگر به ایران برمی‌گردیم. سال‌ها گذشت و به دراز کشید و ما می‌بایست این‌جا کاری می‌کردیم. برخی سر کار رفتند و برخی شروع کردند به درس خواندن.» او درس خواندن را انتخاب می‌کند و وارد دانشگاه می‌شود. حوالی سال ۱۹۹۱ با چند دانشجوی ایرانی دیگر در غذاخوری دانشگاه ملاقات و گفت‌وگو می‌کردند. امیدوار بودند جایی پیدا کنند تا جلسه‌های گفت‌وگوی خود را به‌طور منظم دنبال کنند: «بسیاری از ما در آن زمان گرایش سیاسی چپ داشتیم. نیاز به بحث و گفت‌وگو باعث شد که دنبال مکان بگردیم. تا پیش از آن، گاهی در خانه یکی از دوستان جمع می‌شدیم و درباره تاریخ، فلسفه یا سیاست بحث می‌کردیم.»

مهدی درباره چگونگی گشایش کتابخانه می‌گوید: «ما گروهی را راه انداخته بودیم و آن‌را تبدیل به انجمن کردیم تا بتوانیم از امکانات شهر راحت‌تر استفاده کنیم. گروه ما دموکرات (Basis Demokratik) بود؛ به این معنا که هر کاری می‌خواستیم انجام دهیم باید مورد تایید همه قرار می‌گرفت. کتاب‌های گوناگونی پیدا کردیم و الان بیش از ۳۰ سال است که کتابخانه به ثبت رسیده است.»

آیا کتابخانه شما مورد حمایت شهر قرار گرفت و توانستید به راحتی بودجه بگیرید؟

اوایل سالن برای مراسم‌های مختلف در اختیارمان می‌گذاشتند، اما پیدا کردن جایی برای راه‌اندازی کتابخانه خیلی مشکل بود. به ثبت رساندن کتابخانه به عنوان یک کانون غیرانتفاعی به ما کمک کرد تا بتوانیم مکانی را بدون هزینه هنگفت پیدا کنیم. بخشی از هزینه‌های دیگر مانند دعوت سخنران و غیره را خودمان تقبل می‌کنیم و بخشی را از اداره فرهنگ دریافت می‌کنیم. از همان ابتدا مسئله اصلی ما کتاب و فرهنگ نوشتاری بود.

شما در طول این همه سال توانستید کتابخانه را زنده نگه دارید. به کسانی که تازه به آلمان آمده‌اند و می‌خواهند کار فرهنگی درازمدت انجام دهند، چه توصیه‌ای دارید؟

مسئله اصلی این است که در ابتدا گروه کوچکی که اعضای آن با هم صمیمیت دارند کار را شروع کنند و هر کس گوشه کار را بگیرد. راز تدوام کتابخانه ما هم همین است. ما در کنار کتابخانه، کارهای جنبی دیگری هم انجام می‌دهیم. روزهای جمعه کلاس‌های رقص تانگو داریم که مربی آن یکی از دوستان ایرانی است. همچنین یک گروه رهنوردی داریم که روزهای یکشنبه از صبح به جنگل و کوه و دشت می‌رویم و شب برمی‌گردیم. در این مکان جشن‌های دیگری هم می‌گیریم.

با توجه به شرایط ایران، آیا موضع‌گیری سیاسی هم دارید؟

فعالیت ما در این کتابخانه همیشه فرهنگی بوده است، نه سیاسی. برخی از ما انتظار دارند که در شرایط مختلف موضع‌گیری سیاسی کنیم، ولی ما تشکیلات سیاسی نیستیم. هر یک از اعضا فکر سیاسی دارد، گاهی در مورد تحولات ایران هم صحبت می‌کنیم، اما حزب سیاسی نیستیم. تنها کار فرهنگی می‌کنیم و کمپین سیاسی برگزار نمی‌کنیم.

شما از کلمه Basis Demokratie در توصیف عملکرد اعضای کتابخانه استفاده کردید، در این باره بیشتر توضیح می‌دهید؟

ما پس از به ثبت رساندن کتابخانه کسی را به عنوان رییس یا معاون انتخاب نکردیم. در بین خودمان رییس و مرئوس نداریم. اگر مسئله‌ای پیش بیاید با کسانی که در کتابخانه حضور دارند صحبت می‌کنیم و تصمیم‌گیری می‌کنیم. اگر کسی در جلسه نبود، نمی‌تواند پس از تصمیم‌گیری مخالفت کند.

در سال‌های گذشته بیشتر به مطالعه و بحث درباره چه کتاب‌هایی تمرکز داشتید؟

کتاب‌های مختلفی بوده است. الان بیشتر روی ادبیات متمرکز هستیم. قبل از آن فلسفه بود. همه ما از ایران با یک علامت سوال بزرگ به این‌جا آمدیم و آن این‌که: چطور شد که جامعه ما همچنان دارد به قرون وسطا برمی‌گردد؟ پرسش «چطور شد که این‌جور شد؟» در ذهن همه ما نقش بسته بود. برای جواب دادن به این سوال می‌بایست تحقیقات انجام می‌دادیم و تبادل نظر می‌کردیم. آن‌چه که جامعه غرب را از جامعه ایران جدا می‌کند، عصر روشنگری است. خیلی از دوستان تمایل داشتند این مسئله را از لحاظ فلسفی، بخصوص فلسفه مدرن و مکتب فرانکفورت، بررسی کنیم. بعد از سال ۱۹۹۱ که جنگ سرد تمام شد، برخی دوستان گرایش چپی داشتند. سوال ما این بود که چرا اوتوپیای ما شکست خورد در نهایت؟ می‌خواستیم بدانیم که آیا راهی برای آینده وجود دارد.

البته شرکت‌کننده‌ها در جلسه‌های کتابخوانی گرایش‌های مختلفی دارند. سخنرانی‌هایی درباره این‌که چگونه پولدار شویم، شهرسازی و جامعه‌شناسی نیز داشته‌ایم، اما بحث هویت تاکنون در جلسه‌های ما زیاد طرح شده است. پس از مهاجرت در جامعه جدید هویت افراد تحول پیدا می‌کند و نمی‌توانیم بدون تغییر در این جامعه زندگی کنیم.

آیا مهاجرت به آلمان و زندگی در جامعه جدید به شما در یافتن پاسخی برای پرسش‌های ذهنی‌تان کمک کرده است؟

ما زمانی کتاب «تمرین مدارا» از محمد مختاری را به طور جمعی در چند هفته مورد بحث قرار دادیم. این‌که چگونه می‌توانیم با یکدیگر با مدارا همکاری کنیم. در پاسخ به سوال شما از دیدگاه من، هر بار بر اساس شرایط زمانه درک تازه‌ای از مسائل پیدا می‌کنیم. این‌طور نیست که بتوان برای همه سوال‌ها جواب قطعی پیدا کرد. ما یک حقیقت ثابت نداریم، بلکه هر بار شرایط موجود را به‌گونه‌ای دیگر درک می‌کنیم.

علاقه‌مندان به کتاب و سخنرانی و همچنین رقص روزهای جمعه در کتابخانه ایرانیان دور هم جمع می‌شوند. مکان کتابخانه در روزهای دیگر هفته در اختیار گروه‌های دیگری است.  وبسایت کتابخانه ایرانیان اشتوتگارت را این‌جا بیابید.

گفت‌وگویی از مریم مردانی

Bilder: Privat

Amal, Berlin!
Privacy Overview

This website uses cookies so that we can provide you with the best user experience possible. Cookie information is stored in your browser and performs functions such as recognising you when you return to our website and helping our team to understand which sections of the website you find most interesting and useful.