«دیده شدن بهعنوان انسان کامل» نام رویدادی ادبی است که شب گذشته، ۶ نوامبر، از سوی پروژه ادبی Weiter Schreiben و با همکاری موزه «گروپیوس باو» در برلین برگزار شد. در این رویداد سه نویسنده از بلاروس، افغانستان و سوریه پس از دیدار از نمایشگاه عکس دایان آربوس، عکسی را انتخاب کرده و درباره آن نوشتهاند. آنها شب گذشته به خوانش متنهای خود پرداختند.
این روزها نمایشگاه عکسهای دایان آربوس، عکاس شناختهشده قرن بیستم، در موزه گروپیوس باو برلین برگزار شده است. در این نمایشگاه ۴۵۴ عکس سیاه و سفید از سازههای فلزیای آویزاناند که خود یادآور یک هزارتو است. تقریبا همه عکسها آدمهایی را به تصویر میکشند که به دوربین خیره شدهاند و با نگاه خود احساسی را به بیننده منتقل میکنند.

عبدالواحد رفیعی از افغانستان، جولیا سیمافیجا از بلاروس و سام زامریک از سوریه نویسندگانی هستند که چند سالی است به برلین مهاجرت کردهاند. آنها چندی پیش عکسهای دایان آربوس را دیدهاند و از میان آنها یکی را انتخاب کردهاند که دربارهاش بنویسند. صدها عکس به نمایش درآمدهاند که هریک از آنها ممکن است بر بینندهای اثر بگذارد و چیزی را در او زنده کند؛ دنیای کودکی را شاید، آرزوهای هنوز به واقعیت نپیوسته یا مبارزه برای چشیدن طعم پیروزی.

نبیل اربعین، نوازنده سوری، این رویداد را با نواختن عود آغاز کرد. سپس هر نویسنده در کنار عکسی که انتخاب کرده بود ایستاد و داستان خود را به زبان مادریاش خواند. ملیکا فروتن، هنرپیشه ایرانی ـ آلمانی، نیز به خوانش ترجمه متنها به زبان آلمانی پرداخت.

عبدالواحد رفیعی نخستین نویسندهای بود که داستان او را شنیدیم. با او درباره احساسش پس از دیدن عکسها و نگارش متن گفتوگو کردم.
ایده این برنامه چگونه شکل گرفت؟
من مدتی است که با پروژه Weiter Schreiben (که به ادبیات نویسندگان در تبعید میپردازد) همکاری مکاتبهای و داستانی دارم. این روزها نمایشگاه عکسی در این موزه برگزار شده که تعدادی از این عکسها را برای ما روان کردند. از میان آنها باید یکی را انتخاب میکردیم و برداشت یا احساس خود را در مورد آن مینوشتیم. ایده برنامه امشب از همینجا شروع شد.

پرترههای زیادی اینجا به نمایش درآمدهاند. چطور از بین این همه، عکس موردنظرتان را پیدا کردید؟
وقتی عکسها را نگاه میکردم، تا چشمم به این عکس افتاد یک نوع احساس یگانگی نسبت به آن پیدا کردم. مسئلهی دیگر اینکه فضای این عکس خیلی برایم آشنا بود و مرا به گذشتههای دوران کودکیم برد. همین احساس یگانگی باعث شد که دربارهاش بنویسم. آنچه را که نوشتم، سرگذشت زندگیام براساس همین عکس بود.

چند وقت است که با Weiter Schreiben همکاری میکنید؟
من از سال ۲۰۲۴ با این پروژه همکاری میکنم. یک سری متنها و داستانهایی از من در این پلتفورم ترجمه و منتشر شده است. این همکاری هنوز هم ادامه دارد؛ ما در مورد موضوعهای مختلف داستان مینویسیم. سال پیش متنهایی را درباره «شب» نوشتیم. امسال هم «زندگی در روستا» موضوع اصلی است که یکی سری داستان را با نویسنده آلمانی دیگری مینویسیم و در یک مجموعه چاپ خواهد شد. در این میان، درباه موضوعهای دیگری هم مثل همین نمایشگاه عکس که ربطی به روستا ندارد، مینویسیم.

تابهحال چند مجموعه داستان از شما چاپ شده؟
هشت مجموعه داستان به زبان فارسی در افغانستان منتشر کردهام که یکی از داستانها به زبان سوئدی ترجمه شده و چهار، پنج داستان هم به زبان آلمانی منتشر شده است.
کار تازهای در دست دارید؟
گرفتاریهای مهاجرت آدم را از خیلی کارها بازمیدارد. ما درگیر پروسه اینتگراسیون (ادغام) و زبان آلمانی هستیم. برخی نوشتهها نیمهکاره ماندهاند، اما به نوشتن ادامه میدهم. قصد دارم در آینده زندگی مهاجرت را هم بنویسم.
برای اطلاعات بیشتر درباره نمایشگاه عکس دایان آربوس در موزه گروپیوس باو اینجا و پروژه ادبی Weiter Schreiben اینجا کلیک کنید.
گزارشی از مریم مردانی
Bilder: M. Mardani
