Bild: Elena Ternovaja, Eigenes Werk/ Wikipedia
13/02/2025

جشنواره فیلم برلین با فیلم «نور» گشایش یافت

برلیناله امسال با نمایش فیلم داستانی «نور» به کارگردانی تام تیکوِر روز سه‌شنبه، ۱۳ فوریه، گشایش یافت. تیکور کارگردان آلمانی است که پیش از این با فیلم‌هایی مانند «لولا می‌دود»، «عطر» و «بابیلون برلین» به شهرت رسیده است. این  فیلم در بخش ویژه‌های گالا به نمایش در می‌آید و با فیلم‌های بخش مسابقه به رقابت نخواهد پرداخت. در نوشته پیش‌ رو مروری کوتاه بر این فیلم خواهم داشت. 

خانواده اِنگِلز در مرکز فیلم «نور» قرار گرفته است و ما از دریچه این خانواده به روابط آشفته اعضای آن می‌نگریم. تیم، میلنا و دو فرزند نوجوانشان، فریدا و یون، نمونه یک خانواده از هم گسیخته آلمانی هستند که در برلین زندگی می‌کنند. تا نیمه‌های فیلم تقریبا هیچ رابطه‌ای بین آن‌ها نمی‌بینیم؛ برعکس، هر یک در دنیای خصوصی‌اش غرق شده و نسبت به دیگری بی‌تفاوت است.

فیلم در زمان معاصر می‌گذرد و تنها متمرکز بر این خانواده نیست. به‌طور موازی اما در جای دیگری از شهر، گروهی از مهاجران سوری را می‌بینیم که در آپارتمانی زندگی می‌کنند. آن‌ها دنبال کار می‌گردند و درگیر مسائل پس از مهاجرت هستند. در این میان، فرح زن جوانی است که به عنوان نظافتچی در خانواده انگلز کار پیدا می‌کند. ورود او به این خانواده دگرگونی بزرگی به همراه دارد و او با شیوه خودش می‌تواند چراغ رابطه‌ها را دوباره روشن کند.

برلینی که در این فیلم نشان شده است  با تصویری پانوراما از گتوهای مهاجرنشین آغاز می‌شود. پس از آن در طول فیلم هر یک از شخصیت‌ها را در مکانی می‌بینیم که با ویژگی‌های روانی‌اش هماهنگی دارد. تقریبا همه افراد جایی میان زمین و هوا، در طبقه‌های گوناگون ساختمان‌های بلند، زندگی و کار می‌کنند. آسمان شهر نیز از ابتدا تا پایان فیلم سراسر خاکستری و بارانی است؛ آن‌هم باران تند همراه با رعد و برق. به گمانم، بارش مداوم باران در فیلم طبیعی نیست و بیشتر حالتی نمادین به خود گرفته است. شخصیت‌های اصلی در لحظاتی از روزمر‌گی‌شان نور می‌بینند. شاید کارگردان خواسته به این شیوه نقش نور و اهمیت آن‌را در روزهای تاریک و بارانی برجسته‌تر کند.

یکی دیگر از ویژگی‌های فیلم «نور»، نمایش حالت‌های روانی و درونی شخصیت‌هاست. گرچه اعضای خانواده درک متقابلی از هم ندارند، اما دنیای درونی و رویاهایشان از چشم تماشاگران پنهان نمی‌ماند. در لحظاتی از این فیلم وقتی شخصیت‌ها تنها هستند، ناگهان فضا عوض می‌شود و رویاهای‌شان به نمایش در می‌آید. برای نمونه، میلنا در خیابان راه می‌رود و غمگین است، اما عمیقا دوست دارد برقصد. ناگهان اطرافش را چندین رقصند پر می‌‌کنند، ظاهر خودش هم هر لحظه تغییر می‌کند و همه با هم می‌رقصند. پس از چند لحظه دوباره همه چیز به حالت اول برمی‌گردد و او به راه رفتن ادامه می‌دهد. فیلم «نور» به این شیوه ابتدا تماشاگران را وارد دنیای خصوصی شخصیت‌ها می‌کند و بعد تلاش می‌کند راهی برای ورود آن‌ها به دنیای درونی و نادیدنی یکدیگر باز کند.

دوربین در صحنه پایانی فیلم با فلش‌بکی به گذشته فرح، وارد کشتی پناهجویان می‌شود. کشتی‌ای سرگردان میان اقیانوس که گرفتار طوفان شده است. تصاویر نزدیک از وضعیت بی‌ثبات پناهجویان و لحظه‌های دست و پا زدن میان مرگ و زندگی، این امکان را به تماشاگران می‌دهد تا برای چند دقیقه هم که شده، وارد این برزخ شوند. تماشاگرانی که عموما در رسانه‌ها تصاویری از پناهجویان سرگردان را می‌بینند که از راه دور گرفته شده‌اند و این فاصله راه را بر درک عمیق بحران آن‌ها می‌بندد.

نمایه فیلم «نور» (das Licht) در وبسایت برلیناله: این‌جا کلیک کنید.

نویسنده: مریم مردانی

 Bild: Elena Ternovaja, Eigenes Werk/ Wikipedia