دو روز مانده به انتخابات پارلمان اروپا با چند شهروند ایرانی ساکن برلین گفتوگو میکنم. برخی در انتخابات شرکت میکنند و برخی نه؛ دلایل آنها را جویا میشوم.
«اینجا هم چندان فرقی با ایران ندارد»
با خانمی ایرانی برخورد میکنم که ترجیح میدهد نامش در گزارش ذکر نشود. ۲۵ سال است که در برلین زندگی میکند و شغلی خانوادگی را با همسرش اداره میکند. میگوید: «شرکت نمیکنم. دخترم اصرار دارد رای بدهم، اما میدانم که رای من اهمیت ندارد. انتخابات همهاش سیاست است و مردم دخالت چندانی در نتیجه آن ندارند. در ایران هم رای ما اهمیت نداشت.»
میپرسم: «ایران و اینجا را شبیه میدانید؟» میگوید: «اینجا هم دستکمی از ایران ندارد. وقتی وارد جامعه میشوی میبینی اینها هم به روش خودشان به مردم ضربه میزنند و سَر میبُرَند. تنها برای تازهواردها جذاب است.»
میپرسم: «اگر رای ندهیم ممکن است حزبهای دست راستی مانند آ.اف.د (آلترناتیو برای آلمان) رای بیاورند. نگران نیستید؟» میگوید: «به قول خودم شاید اصلا تاثیری نداشته باشد، اما به قول شما شاید رای ما باعث شود راستها به اهدافشان نرسند. باید در این مورد بیشتر فکر کنم.»
«آلمان به وضعیت پناهندگان سیاسی رسیدگی کند»
با مردی ایرانی به نام امیر در محل کارش دیدار میکنم. او ۹ است که به آلمان آمده و در برلین زندگی میکند. میگوید: «من رای نمیدهم چون احزاب را خوب نمیشناسم و سیاستهایشان را درک نمیکنم. اینجا کشور دوم من است و زیاد نمیدانم چه اتفاقی در آن میافتد.» ادامه میدهد: «در ایران که افراد و سیاستها را میشناختیم و رای میدادیم، فایدهای نداشت پس اینجا هم رای نمیدهیم.»
میپرسم: «فکر میکنید ایران و اینجا به هم شبیهاند؟» میگوید: «در حال حاضر شباهتشان دارد بیشتر میشود بهدلیل رکود اقتصادی. همچنین مقداری مسائل نژادپرستانه شبیه ایران وجود دارد. تفاوت فرهنگی و تبلیغات مذهبی زیادی هم هست. به دلیل این شباهتها واقعا ترجیح میدهم رای ندهم.»
درباره خطر رای آوردن راستهای افراطی میگوید: «حتی به این هم فکر کردم اگر رای ندهیم ممکن است حزبی مثل آ.اف.د رای بیاورد. در حال حاضر، حزب اس.پ.د (سوسیال دموکراتها) سر کار است که هیچکس از آن راضی نیست. هم جناح ملیگرا و هم مهاجرپذیر از آنها ناراضی هستند چون عملکردشان قابل پیشبینی نیست. حزب اس.پ.د قولها و برنامهریزیهایش را اجرا نمیکند. من حزب خانم مرکل (دموکرات مسیحی) را واقعا دوست داشتم چون میانهرو بود و خوب و قاطع عمل میکرد. دموکرات مسیحیها هم خیلی قدیمی بودند و هم پیشرو؛ حیف شد که کنار رفتند.»
میپرسم: «چه انتظاری از سیاستهای اروپا و آلمان دارید؟» میگوید: «توقع داریم که به نفع کشورمان عمل کنند تا بتوانیم کشوری آزاد داشته باشیم و از نظر اقتصادی با دیگر کشورها روابط دوستانه داشته باشیم. در آلمان پناهندگان سیاسی زیادی هستند که درخواست پناهندگیشان سالها بررسی نشده است. در سال ۲۰۱۵ در تجمعی در دروازه برندنبورگ در اعتراض به این موضوع لبهایشان را دوختند، اما پناهندگی افراد غیرسیاسی بهراحتی پذیرفته میشود. زندگی برای پناهندگان سیاسی واقعا جهنم است. امیدوارم دولت آلمان به وضعیت آنها رسیدگی کند.»
«برلین شبیه کشورهای اسلامی شده است»
با دختری دانشجو گفتوگو میکنم. او در رشته دندانپزشکی دانشگاه شریته درس میخواند و حدود ۲ سال است که از ایران به آلمان مهاجرت کرده است. میگوید: «من نمیتوانم رای دهم، اما باید بگویم که آلمان خیلی به دانشجوها فشار میآورد. باید مدرک C1 یا C2 زبان آلمانی داشته باشیم، دائم ثابت کنیم که تمکن مالی داریم و هزینه همه چیز را خودمان بپردازیم. اما کسانی را میشناسم که سوادی ندارند، پناهنده شدهاند و اینجا بهراحتی زندگی میکنند. گاهی بیش از ۱۰ سال میگذرد و آنها زبان یاد نمیگیرند. این نابرابریها برای من آزاردهنده است.»
او با مقایسه وضعیت دانشجوهای خارجی و آلمانی میگوید: «دانشجوهای آلمانی راحت هستند چون ماهی ۹۰۰ یورو کمکهزینه دریافت میکنند، ولی خارجیها باید در بارها و رستورانها با درآمد کم (مینیجاب) کار کنند.»
در ادامه میگوید: «اگر حق رای داشتم حتما در انتخابات شرکت می کردم، اما به مسلمانها رای نمیدادم. در برلین گاهی احساس میکنم که در کشوری اسلامی هستم. من در برلین نمیتوانم آنطور که دوست دارم لباس بپوشم چون برخی مسلمانها نگاهی سنگین به من دارند. احساس امنیت نمیکنم، اما در کشورهایی مانند ایتالیا و اسپانیا احساس خوبی داشتم. برخی مهاجرین نه زبان میدانند و نه با جامعه ادغام شدهاند، اما فقط بچه به دنیا میآورند. مشکل من با برخی مسلمانها این است که دموکرات نیستند و در کار دیگران دخالت میکنند. این افراد با نگاه، رفتار و حرفهایشان آزار میدهند. برخی درست مانند ایران در خیابانها متلک میگویند. به همین دلیل مجبورم در کیفم اسپری فلفل داشته باشم.»
میپرسم: «انتخابات اروپا چقدر میتواند بر این موضوع تاثیر بگذارد؟» میگوید: «قطعا تاثیرگذار است. سیاستهای اروپا باید طوری شود که هر خارجیای را قبول نکنند. ورود به آلمان خیلی راحت است و این برای من قابل هضم نیست. امیدوارم سیاستهای مهاجرپذیری بهتر شود تا ما شبها در خیابان احساس امنیت کنیم.»
«اقتصاد و پیشرفت آلمان سیر نزولی دارد»
نفر چهارم که دوست دارد به عنوان یک ایرانی معرفی شود، ۲۵ سال است در آلمان زندگی میکند. میگوید: «من و خانوادهام سعی میکنیم در انتخابات شرکت کنیم چون آلمان وضعیت بدی دارد. به کسانی رای میدهیم که مفید باشند برای جامعه. چند سال است که اقتصاد و پیشرفت آلمان سیر نزولی دارد. قدرت آلمان در منطقه از هر لحاظ پایین آمده است. ما در دور قبلی انتخابات به سبزها رای دادیم ولی متاسفانه آنها خیلی چیزها را نابود کردند. اینبار اما به حزبی دیگر رای میدهیم. میخواهیم هم آلمان بهتر شود و هم وضعیت خارجیهای مقیم آن.»
او درباره رابطه بین آلمان و ایران میگوید: «روابط نزدیکتر بین ایران و آلمان برای هر دو کشور خوب است. آلمان بدون نفت و انرژی دچار مشکلات جدی میشود. نمیتواند از روسیه نفت تهیه کند، در عوض ارتباط با ایران تهیه نفت را برای آلمان آسانتر میکند.»
«حرفهای سیاستمداران با عملشان متفاوت است»
نفر پنجم مصطفی نام دارد که او را در یک رستوران میبینم. او ۷ سال است که به آلمان مهاجرت کرده است. میگوید: «میتوانم در انتخابات شرکت کنم، اما تابهحال اینجا تجربهای نداشتهام. نمیدانم رای من چقدر تاثیر داشته باشد، اما بهعنوان یک خارجی مسائل اقتصادی و فرهنگی را دنبال میکنم. بهنظرم حرفهایی که سیاستمداران میزنند با عملشان متفاوت است چون حزبهای اینجا علیه یکدیگر فعالیت میکنند.»
نظر او درباره حزبهای راستگرا مانند آ.اف.د این است که وجود چنین حزبهایی و فشار آنها بر قدرت موجود «تغییرات خوبی برای مهاجران ایجاد کرده است. اگر این حزب نبود، آلمان مجبور نمیشد تغییراتی در سیاستهای قدیمی خودش ایجاد کند. الان روند رسیدگی به مشکلات پناهندگان تندتر شده است. من مخالف این حزب هستم اما هرچه بیشتر تبلیغات میکند و فشار میآورد، حزبهای مخالف آن سریعتر وارد عمل میشوند و تغییرات خوبی به نفع مهاجرین ایجاد میکنند.»
او درباره تغییرات فرهنگی و اقتصادی میگوید: «الان در آلمان افراد با فرهنگهای مختلفی زندگی میکنند. ایرانیهای زیادی نیز در حزبها فعال هستند و صدای شان شنیده میشود. جامعه ایرانیان آلمان جامعه فرهیختهای است و حضورشان میتواند کارساز باشد. در زمینه اقتصاد میتوانم بگویم اکنون جنگ بر اقتصاد همه کشورها تاثیر گذاشته و آنرا ضعیفتر کرده است که روندی طبیعی است.»
برای مطالعه مطالب بیشتر در این زمینه اینجا کلیک کنید.
وبسایت انتخابات اروپا را اینجا ببینید.
گزارشی از مریم مردانی