برنامه استعدادیابی موسیقی افغانستان بهنام “صدای نو” قرار است از روز اول آگوست در برلین برگزار شود. چند روز مانده به آغاز این برنامه گفتوگویی دارم با شکیب مصدق، خواننده افغان ساکن برلین، که برنامه به کوشش او و دیگر هنرمندان تهیه میشود.
با شکیب مصدق در استودیوش دیدار میکنم، در زیرزمین ساختمانی چندطبقه در شمال شرقی برلین. برخی دیوارها عایقبندی شدهاند، چند مبل توسی، میکروفن و دیگر دستگاههای ضبط صدا آنجا هستند. میگوید: «خیالم راحت است که صدا بالا نمیرود و همسایهها اعتراض نمیکنند.» حدس میزنم که با عجله به برلین آمده باشد. ماه پیش که او مهمان امل هامبورگ! بود، گفت که قرار است به زودی برای ضبط برنامه “صدای نو” به برلین بیاید. گفته بود که برنامه بزرگیست، اما من فکر نمیکردم که “بهزودیِ” او به این زودیها اتفاق بیفتد، اما افتاد یا بهتر بگویم: او خواست که اتفاق بیفتد.
افغانستان که یکشبه سقوط کرد، هرکس از ناباوری در جایی خشکش زد. انگار زندگی فیلمی باشد که ناگهان متوقفش کرده باشند و تا دوباره به جریان افتد و آدمها بتوانند خودشان را جمعوجور کنند، طول میکشد. مصدق از آن روزها میگوید: «سال ۲۰۱۹ در برنامه “ستاره افغان” در افغانستان داور بودم. بعد از برنامه به آلمان آمدم، اما کرونا شد. قرار بود برگردم افغانستان برای داوری در دور جدید این برنامه که افغانستان سقوط کرد. طالبان آمدند. اوایل همه در شوک بودیم. اعتراض کردیم، تظاهرات رفتیم اما نتیجهای نداد. فضای ناامیدکنندهای در افغانستان و خارج از آن ایجاد شده، بهخصوص در جمع نخبگان، فرهنگیان و هنرمندان.»
“نسلی که موسیقی خوب نشنود به کجا میرسد؟”
او فضا را توصیف میکند و من به خاموشی افغانستان فکر میکنم. به اینکه دیگر قرار نیست ترانهای از آن دیار به گوشمان برسد. ادامه میدهد: «در افغانستان امکانات زیادی برای رشد هنر و فرهنگ بود، تلویزیونهای خصوصی بودند، اما دیگر همگی از دست رفته. دیگر قرار نیست در افغانستان هنرمند تازهای بهوجود بیاید، صدایی بلند شود یا موسیقیای شنیده شود. قرار است که نسلهای آینده ما همه آهنگهای طالبانی و مذهبی بخوانند. ساز کلا ممنوع شده و تنها کلامی مجاز است که در مدح جنگ و کشتن و طالبان باشد. نسل آینده در این شرایط به کجا میرسد؟ گوشی که موسیقی نمیشنود و سالها پیامهای مذهبی و نفرتانگیز میشنود، به کجا میرسد؟»
میپرسم: «ایده برنامه “صدای نو” کِی و چطور شکل گرفت؟» سیگاری روشن میکند و میگوید: «مشکل افغانستان گرسنگی هست، چیزهای دیگری هم هست، اما مشکل فرهنگی چیز کمی نیست. برایناساس، به این فکر افتادم که برنامهای اینجا بسازیم که هم بتواند جای برنامه ستاره افغان را بگیرد و هم خلاء عدم تولید محتوا را. همینطور صداهای جدیدی پا بگیرند، بهخصوص در میان زنان.»

“ما این برنامه را به شکل یک کارزار انجام میدهیم، نه برنامه استعدادیابی تفریحی تجارتی”
چنین برنامههایی پروژههای سنگین و پرخرجی هستند که یک نفر به تنهایی از پس آن برنمیآید. درباره تامین هزینهها از او میپرسم و اینکه سرمایهگذاران برنامه چه کسانی هستند. میگوید: «سرمایهگذار پیدا نشد. به تلویزیونهای مختلف هم که گفتم، پروسه اداری طولانیای داشت. اینطوری هفت هشت ماه گذشت، اما هیچ نتیجهای نداد. با خودم گفتم: حالا میخواهی چهکار کنی؟ یا انجامش نمیدهی یا “خودت” انجامش میدهی. چطور؟ با کمک دوستان و همکارها. ما این برنامه را به شکل یک کارزار انجام میدهیم، نه برنامه استعدادیابی تفریحی تجارتی. دراینصورت هم میتوانیم هزینهها را خودمان تقبل کنیم و هم هنرمندها را مسئول کنیم.»
میپرسم: «وقتی موضوع را طرح کردی، واکنش دیگر هنرمندها چگونه بود؟» میگوید: «ما همیشه طالبان را زیر سوال میبریم، اشرف غنی را زیر سوال میبریم، اما آیا یکبار خودمان را زیر سوال بردهایم؟ ما هنرمندها کاری انجام دادهایم یا نه؟ تا روزی که شرایط افغانستان خوب بود و مردم حال خوبی داشتند، رفتیم آنجا خواندیم، کنسرت دادیم و کنارشان بودیم. الان هم نباید مردم را تنها بگذاریم. خوشبختانه هنرمندها حاضر شدند کنارم باشند و این کارزار را شروع کنیم.»
کنجکاو میشوم که آیا در شرایط حساس کنونی افغانستان با ابعاد جهانی آن، آیا دولت آلمان حاضر نشده بودجهای در اختیار این برنامه مهم قرار دهد. پاسخ میدهد: «متاسفانه نه. اینجا کاغذبازی و دیوانسالاری طولانیمدت وجود دارد. من ضرورت این برنامه را “امروز” میدانستم. با این کاغذبازیها ممکن است یک سال طول بکشد و آن موقع خیلی دیر است.»
اول آگوست برنامه آغاز میشود
نخستین مرحله مسابقه خوانندگی قرار است روز اول آگوست آغاز شود و همه شرکتکنندهها از ساعت ۱۰ صبح پشت در سالنی بزرگ در منطقه هنینگزدورف برلین جمع خواهند شد. درباره شیوه برگزاری برنامه صدای نو میپرسم. پاسخ میدهد: «شرکتکنندهها ابتدا تست صدا میدهند. بعد ما از بین همه شرکتکنندهها ۱۰ نفر را انتخاب میکنیم. پخش برنامه در اینجا متوقف میشود، اما ضبط ادامه مییابد. ۱۰ قسمت ثبت تلویزیونی میکنیم و منتظر میمانیم که چه امکانی برای پخش تلویزیونی فراهم میشود. ما برنامه را تهیه میکنیم و اگر شبکه خاصی خواست منتشر کند، میتواند از ما بخرد.»
میپرسم: «برنده نهایی چگونه انتخاب میشود؟» میگوید: «برنامه درنهایت با این ده نفر ادامه پیدا میکند. با رای داورها و مردم در هر قسمت نفرات برگزیده انتخاب میشوند و برای برنده نهایی آلبومی به ارزش ۱۵۰۰۰ یورو ساخته میشود.»
مصدق و همکارانش تاکنون طی دو فراخوان از همه فارسیزبانان علاقهمند به خوانندگی دعوت کردهاند که در این کارزار شرکت کنند. میگوید: «ما درواقع دو بخش داریم، رقابت آنلاین و حضوری. کسانی که از داخل افغانستان هستند، بدون تصویر و به صورت آنلاین شرکت میکنند؛ بدون اینکه هویتشان افشا شود. همچنین شرکتکنندگانی که نمیتوانند به برلین بیایند، بهصورت آنلاین در رقابت حضور مییابند.»
برای او و دوستانش آرزوی موفقیت میکنم و از استودیو بیرون میآیم. در راه گفتوگویمان را مرور میکنم. مصدق چندبار به فضای ناامیدانه در جامعه مهاجرین خارج از افغانستان اشاره کرده است که پس از سقوط کشور کاملا طبیعی و درعینحال دردناک است. اما دردناکتر آن است که آدمها از ناامیدی به انفعال برسند و دست روی دست بگذارند تا شاید نور امیدی از جایی ظاهر شود.
آنچه مصدق و همکارانش با بهراه انداختن کارزار صدای نو انجام میدهند، شکستن انفعال است. آنها در ناامیدانهترین شرایط، آنجا که ملتی وطنش را از دست داده، منتظر نجاتدهنده نمیمانند. بلکه دست به عمل میزنند و جریانی را به راه میاندازند؛ این یعنی بیداری اجتماعی و نافرمانی مدنی.
برای دریافت لینک ثبتنام در برنامه استعدادیابی اینجا کلیک کنید.
لینک نخستین فراخوان را اینجا ببینید.
نویسنده: مریم مردانی
Bilder: Shakib Mosadeq