Photo: Shabnam Alakozai
05/06/2022

اولگا دختر اوکراینی که سرنوشتش وی را از اوکراین تا هلمند و از هلمند تا جرمنی کشاند

اولگا دختر اوکراینی که ده سال می‌شودبا عشق افغانی اش ازدواج کرده دو بار شاهد مهاجرت بوده،از اوکراین به هلمند و از هلمند به جرمنی، اما این را نمی‌دانست که به جای که می‌رود ساکنان آنجا خود همیشه در حال مهاجرت می‌باشند.اولگا پنج سال را در هلمند سپری کرد، از زندگی خود در چنان مکان و‌ فرهنگ متفاوت خوش بود حتا پوشیدن چادر و حجاب برایش دیگر مهم نبود اینقدر زیبا پشتو حرف می‌زند که من مشکوک شدم که آیا اولگا واقعا اوکراینی است! از او پرسیدم این زبان مشکل را چگونه یاد گرفتی؟ خندید و گفت ( خسرانم یادم داد) از زندگی در خانواده بزرگ رضایت داشت، برایم گفت کاش در مملکت ما هم چنین فرهنگ می‌بود همه‌‌ی خانواده تا اخیر با هم روی یک دسترخوان می‌نشینند، اتفاق و باهم بودن شان را دوست دارم اما بعد از یک مکس کوتاه و با چشمان پر از اشک برایم گفت فکر نمی‌کردم اینقدر به زودی دوباره شاهد مهاجرت دیگر شوم و این صمیمیت‌ها کوتاه‌مدت باشد.

اولگا از افغانستان خاطرات خوشی دارد و از صمیمت افغان‌ها می گوید: “افغان‌ها مردمان اجتماعی و به هم وابسته و احساسی هستند.” او از مهمان نوازی و لطف و شفقت جامعۀ افغانی می‌گوید که علی رغم دشواری سال‌های طولانی جنگ و مصیبت همچنان توانسته اند مهربانی و صمیمت شان را حفظ کنند.

اولگا از اینکه دوباره به مهاجرت ناخواسته مجبور شده است، سخت متأسف است و هربار که تجربۀ دربدری و تکرار مهاجرت یاد می‌شود، بی مهابا می گرید و از سختی‌های مهاجرت می‌گوید: “ اینکه چگونه زندگی و خانه و کاشانه‌ات را رها می‌سازی و به راهی می‌روی که فرجامش روشن نیستراهی بی بازگشت. راهی که همه چیز از صفر آغاز می‌شود. حاصل دو سه دهه زندگی را باید کنار گذاشت و زندگی را از نو رقم زد و نوشت.” به گفته او، مهاجرت شانس‌هایی هم دارد. یکی از آن آشنایی با فرهنگ‌های مختلف و اخلاقیات و باروهایی است که همه تازگی دارند. او از لطف و مهربانی سخن می‌گوید که در دورۀ کوتاه اقامتش در آلمان با آن روبرو شده است. او مردم آلمان را نهایت مهربان می‌داند که از هیچ تلاشی برای رسیدگی به وضعیت مهاجرین و بی جاشدگان دریغ نمی‌ورزند و تمام دارایی و زندگی شان را در خدمت مهاجرین قرار داده اند.

اولگا اما به خاطر اینکه بتواند همچنان با شریک زندگی اش یکجا باشد و از شر تروریزم و هراس افگنی در امان، به ترک افغانستان و اقامت در آلمان روی آورده است.

او می‌گوید: “جدا شدن از آنها هم برایم همین قدر مشکل بود مثل روز که از خانواده خودم جدا شدم من نمی‌دانستم که مهاجرت را بار دیگر تجربه می‌کنم، همین که المان رسیدیم شوهرم را گفتم من را به جای ببر که باز هم بتوانم با افغان‌ها در تماس باشم. او برایم گفت من دوستی دارم که در فرانکفورت زندگی می‌کند یک زمان برایم می‌گفت که اینجا افغان‌ها زیاد است. من هم عشق و علاقه‌ی که با افغانستان داشتم نخواستم از این مردم دور بمانم، در فرانکفورت مسکن گزین شدیم از زندگی ام راضی استم مهاجرت برایم بسیار چیز ها را اموخت فرهنگ های متفاوت، زبان‌های متفاوت همه اینها تجربه زیبا اما تلخ است.

اولگا می گوید که امیدوار است در مدت اقامت در آلمان، زبان بیاموزد، به تحصیلات ادامه بدهد و کار زندگی مناسب برای خویش و خانواده اش دست و پا کند. او ابراز امیدواری کرد که دوباره بتواند زندگی را از نو بسازد و به اقامت دایمی برسد.

شبنم الکوزی

Photo: Shabnam Alakozai