“سخن گفتن از نسل خود” عنوان نمایشی است که این روزها در Deutsches Theater روی صحنه میرود. نمایشی که بازیگرانی جوان را از کشورهای روسیه، لهستان و آلمان دورهم جمع کرده است. ایدهی اصلی پروژه از گذشتهی مشترک این کشورها وام گرفته شده. کشورهایی که بهواسطهی کمونیست بودنشان، اعضای یک خانواده بهنام اروپای شرقی محسوب میشدند. این پروژه برای بازیگران جوانش فرصتی را فراهم کرده که در گذشته جستجو کنند تا بفهمند اکنون کجا ایستادهاند. این نمایش، نسل فرزندان را درمقایسه با نسل پدرها و مادرانشان قرار میدهد. پرسش آنها این است: «زندگی در دوران جوانی شما چگونه بوده؟ تغییرات سیاسی و اجتماعی چقدر بر زندگی شما اثر گذاشته؟» آنها برای رسیدن به پاسخ به شهرهای مسکو، ورشو و برلین سفر کردهاند، با دیگران حرف زدهاند و حاصل سفرشان را بهصورت یک نمایش بر صحنه میبرند. این پروژه با همکاری Deutsches Theater و کلیسای انجیلی (Evangelische Kirche) اجرا میشود.
روسها با لباس زرد روی صحنه میآیند، لهستانیها لباس صورتی بهتن دارند و آلمانیها آبی. هر گروه درطول نمایش، حالوهوای نسلهای مختلف و رویدادهای تاریخی این سه دهه را با موسیقی، رقص، عروسکگردانی و دیالوگ زنده میکند. در این اجرا از عروسکهای مختلفی استفاده شده و همچنین از اشیایی مثل قاشق و چنگال یا برس و خطکش. این اشیا نقش مردمی را بازی میکنند که در صحنه حضور دارند. آنها همچنین لباسهای مختلف را سرهم میکنند و پدربزرگ یا مادربزرگشان را میسازند و با آنها حرف میزنند.
در تصویری که از گذشته ارائه میشود، باوجود شرایط سیاسی مشترک ولی نسل پدرومادرها در هر کشور، متفاوت ازهم فکر میکنند. والدین روس در دوران جوانی، انقلابیهایی پرشور هستند که میخواهند در زمانی کوتاه تغییری بزرگ در جهان ایجاد کنند و به آزادی برسند. والدین لهستانی از مشکلاتی که در محیط کار خود دارند و مسائلی که در اجتماع رخ میدهد سخن میگویند. و والدین آلمانی در پاسخ به پرسشهای فرزندانشان میگویند که برای آیندهای بهتر باید قوانین حاکم را دنبال کرد و از تکروی و توجه به خواستههای شخصی گذشت.
نمایش به سال ۲۰۱۹ میرسد. بازیگران از احساسات کنونیشان، از وطنی که در آن زندگی میکنند و حسی که درموردش دارند حرف میزنند. جوانان روس از اینهمه دروغ که در کشورشان میشنوند بیزارند. فکر میکنند همه چیز ظاهری (fake) است. آنها میخواهند “واقعیت” را ببینند. منتظر اتفاقی یا کسی هستند که از بیرون بیاید و نجاتشان دهد. جوانان لهستان برای نشان دادن روحیهی همنسلانشان دیوانهوار شروع به رقصیدن میکنند درحالیکه چندنفر در میان آنها اسیر شدهاند و دارند زجر میکشند. جوانان آلمانی موسیقی ملایمی میگذارند، دور صحنه میچرخند و میگویند: «صدای ما را بشنوید. به ما گوش کنید.» ولی هیچ درخواستی نمیکنند و ساکت میمانند.
پس از سخن گفتن از خود، شخصیتها به هم نزدیک میشوند، بههم نگاه میکنند و لباسهایشان را باهم عوض میکنند. از درآغوشکشیدن خبری نیست. همهاش نگاه است برای ایجاد رابطه و شناخت – برای دیدن همدیگر.
در صحنهی پایانی نمایش، همهی افراد برمیگردند و در سکوت به تماشاچیان خیره میشوند.
صحنه تاریک میشود و مردم کف میزنند.
برای اطلاعات بیشتر درمورد این نمایش میتوانید به وبسایت زیر مراجعه کنید: https://www.deutschestheater.de/programm/a-z/talking_about_your_generation/
متن: مریم مردانی
Photo: Dawod Adeel