Bild: M.Mardani/Amal Berlin!
06/03/2025

چالش زبان آلمانی برای دادستانی از افغانستان

زبان نخستین پل ارتباطی است که پس از مهاجرت بین مهاجر و کشور میزبان کشیده می‌شود. تا وقتی این پل ارتباطی ساخته نشده باشد یا در جاهایی درست کار نکند، ساختن زندگی تازه، آن‌طور که باید و شاید، امکانپذیر نیست. در آلمان برخی انجمن‌ها و سازمان‌ها به‌درستی روی همین مسئله دست گذاشته‌اند. آن‌ها با ایجاد دورهمی‌های گوناگون مانند آشپزی، پیاده‌روی یا جلسه‌های گفت‌وگو فضایی ایجاد می‌کنند تا مهاجرین و آلمانی‌ها بهتر یکدیگر را درک کنند و راحت‌تر با هم ارتباط برقرار کنند.

انجمن دیاکونی منطقه اسلینگن، ایالت بادن‌ووتنبرگ، یکی از مکان‌هایی است که با ایجاد «کافه زبان» در شهرهای اطراف فضایی دوستانه برای آشنایی افراد با یکدیگر فراهم کرده است. در سفری که به این منطقه داشتم در یکی از این گفت‌وگوها در شهر نورتینگن شرکت کردم. نخستین چیزی که برای من جذابیت داشت این بود که فضای کافه زبان با کلاس درس فرق داشت. مسائل روزمره در آن مطرح می‌شدند و شرکت‌کنندگان متوجه می‌شدند که بهتر است خجالت را کنار بگذارند و سوال‌هایی را که برایشان پیش آمده آزادانه بپرسند. به این ترتیب، هم زبان می‌آموختند و هم فرصتی برای درک متقابل فراهم می‌شد. در این جلسه شهردار نورتینگن نیز حضور داشت و با مهاجرین از نزدیک گفت‌وگو کرد.

حضور شهردار نورتینگن در کافه زبان

عبیدالله نظری مهاجری از افغانستان است که تقریبا هر هفته در این کافه زبان شرکت می‌کند. او سه سال و شش ماه است که با خانواده‌اش در شهر نورتینگن زندگی می‌کند. با او به گفت‌وگو می‌نشینم.

چه شد که به آلمان مهاجرت کردید؟

من در افغانستان دادستان بودم. همچنین از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ با سازمان آلمانی giz در بخش حقوق زنان همکاری می‌کردم. این پروژه که تمام شد دوباره در دولت دادستان شدم و تا حمله طالبان به این کار مشغول بودم. من با کمک این سازمان به آلمان آمدم و جزء نیروهای محلی بودم. یک روز پس از حمله طالبان توانستیم به نحوی وارد میدان هوایی شویم. خانواده‌ام هم همراه من بودند. با پرواز به ازبکستان رفتیم و سپس به آلمان آمدیم.

رابطه شما با زبان آلمانی چگونه است؟

وقتی زبانی دیگر را یاد می‌گیریم درواقع به‌جای یک آدم، دو آدم حساب می‌شویم. زبان آلمانی خوب است، اما مقداری ثقیل است. من بیشتر در خودم احساس کمبود می‌کنم، اعتماد به نفسم پایین آمده و همین باعث می‌شود یادگیری‌ام کندتر شود. با این حال، زبان انگلیسی‌ام خوب است و می‌توانم صحبت کنم.

فکر می‌کنید چرا اعتماد به نفس‌تان در یادگیری زبان پایین است؟

ما در جامعه‌ای بزرگ شده‌ایم که وقتی حرف اشتباهی می‌زنیم، نگرانیم که نکند به کسی بر خورده باشد. در حالی‌که آلمانی‌ها این احساس در وجودشان نیست. هر وقت آلمانی صحبت می‌کنیم، حتی اگر اشتباه هم باشد، تشویق می‌کنند که بهتر یاد بگیریم. اما من باز هم این احساس در وجودم هست که نمی‌توانم آزاد صحبت کنم. شاید به این دلیل است که جامعه، فرهنگ و مردم همگی برایم نو هستند. ما در کشورمان رسم خاص خودمان را داریم که با آلمان فرق می‌کند و کمی بسته صحبت می‌کنیم.

گفت‌وگوی زبان‌آموزان در کافه زبان

آیا در کنار کافه زبان در کلاس‌های زبان آلمانی هم شرکت می‌کنید؟

فعلا زبان را تا سطح B1 تمام کرده‌ام، اما در صحبت کردن خیلی مشکل دارم. حدود سه چهار ماه است که در کافه زبان شرکت می‌کنم. هفته‌ای یک روز برگزار می‌شود. کافه زبان خیلی به من کمک کرده که بتوانم حرف بزنم و خودم را بیان کنم. این‌جا با رفتار آلمانی‌ها بیشتر آشنا شده‌ام و همین باعث می‌شود که بتوانم در جامعه راحت‌تر و آزادتر با مردم حرف بزنم.

فکر می‌کنید چطور می‌توانید اعتماد به نفستان را بالا ببرید؟ آیا حرف زدن و ارتباط برقرار کردن با آلمانی‌ها کمک می‌کند؟

بهترین راه برای من ارتباط داشتن با مردم است. ارتباط اجتماعی بیشتر از کلاس درس کمک می‌کند. من برخی از هموطنانم را در آلمان دیده‌ام که سواد ندارند، اما بسیار خوب به زبان آلمانی ارتباط برقرار می‌کنند. با درس خواندن نکات اساسی را می‌آموزی، اما زبان را تنها از طریق ارتباط با مردم می‌توان به جریان انداخت.

برخی می‌گویند زبان را که یاد بگیریم کافی است. آیا شما هم فکر می‌کنید که تنها با یادگیری زبان می‌توان در جامعه ادغام شد یا نیاز به چیزهای دیگری نیز هست؟

اساس شناختن یک جامعه و مردم آن، زبان است. وقتی زبان یاد بگیری می‌توانی راحت‌تر در جامعه جدید ادغام شوی، اما زبان تنها یک عامل است. عامل دیگر رفتار خود ما با دیگران و شناختن فرهنگ آن‌هاست.

فکر می‌کنید آیا در آینده بتوانید در آلمان هم دادستان شوید؟

هیچ کاری ناممکن نیست. بستگی به خود آدم دارد که چقدر در هدف و تصمیم خود قاطع باشد. در رشته من یک سری مشکلات وجود دارد چون قانونی که ما خوانده‌ایم با قانون آلمان خیلی متفاوت است. بر این اساس، من باید دوباره از ابتدا شروع به شاگردی کنم. فکر می‌کنم الان کمی وقت من برای این کار گذشته، در عین حال خیلی هم علاقه دارم به این رشته. اولین مانع زبان آلمانی است، راهش سخت است اما ناممکن نیست.

گزارشی از مریم مردانی

Bilder: Maryam Mardani