کانون فیلمسازان مستقل ایران (ایفما) امسال همزمان با جشنواره فیلم برلیناله در برلین حضور پیدا میکند. این کانون، مانند دو سال گذشته، در بازار فیلم اروپا (EFM) غرفه خواهد داشت و برگزارکننده چند رویداد مرتبط با سینما نیز میباشد. ایفما دو سال پیش توسط گروهی از فیلمسازان مستقل در پشتیبانی از جنبش «زن زندگی آزادی» در ایران شکل گرفت. با کاوه فرنام، یکی از بنیانگذاران ایفما، درباره حضور کانون در بازار فیلم و برنامههای آن گفتوگو میکنم.
امسال با چه برنامههایی به بازار فیلم اروپا میآیید؟
ایفما امسال بسیار پربارتر از دو سال گذشته در EFM حضور خواهد داشت. یکی از برنامههای ما این است که بعدازظهرها در غرفهمان جمعهای کوچکی برای تبادل نظر تشکیل دهیم و علاقهمندان میتوانند در آن شرکت کنند. برنامه خوب دیگری هم داریم که نتیجه فعالیتی شش ماهه است. سال گذشته طی یک فراخوان، طرحها و پروژههای زیادی دریافت کردیم که درنهایت ۸ مورد آنها انتخاب شدند. افراد منتخب که از داخل و خارج ایران هستند، در چندین کارگاه آموزشی شرکت کردند. این پروژهها روز ۱۴ فوریه در مراسمی که در ساختمان روبهروی EFM برگزار میشود، معرفی خواهند شد. همچنین یک پنل گفتوگو هم برنامهریزی شده که به وضعیت اسکار و نقش ناخواسته آن در کمک به رسانههای سانسور و سرکوب در کشورهای دیکتاتوری میپردازد.
آیا شعار «زن زندگی آزادی» را روی فرش قرمز برلیناله خواهیم شنید؟
حضور در فرش قرمز برلیناله برنامهای است که فستیوال مسئولیت برگزاری آنرا برعهده دارد. ما برگزارکننده فرش قرمز در جشنوارهها نیستیم. تنها میتوانیم پیشنهاد دهیم، اما فکر نمیکنم امسال چنین اکسیونی داشته باشیم. «زن زندگی آزادی» شعار محوری ایفما است و در سراسر غرفه، بولتنها و نشریهها، روابط و فعالیتهای آن حضور دارد.
حمایت برلیناله و بازار فیلم را از ایفما و جنبش «زن زندگی آزادی» چگونه ارزیابی میکنید؟
آنچه در بازار فیلم اروپا انجام میشود با آنچه در برلیناله اتفاق میافتد، متفاوت است گرچه سیاستهای کلی مشابهی دارند. اینکه ما در مارکت فیلم حضور داریم به این معنا نیست که در فستیوال برلیناله نیز حضور و تاثیر خواهیم داشت. اینها دو مقولهی جدا از هم هستند. امسال مدیر فستیوال تغییر کرده و همه منتظرند ببینند آیا سیاستهای برلیناله نیز تغییر خواهد کرد یا نه.
اما بازار فیلم بهخوبی دو سال گذشته از ما حمایت نکرده است. یکی از دلایل آن کاهش بودجههای فرهنگی در برلین است. هنوز برخوردها خیلی خوب و دوستانه است. اصرار دارند که نهادهای وابسته به حکومت در بازار فیلم حضور نداشته باشد و در اینباره وسواس زیادی هم به خرج میدهند. امسال هیج نهاد حکومتی ایرانی که ادعای پخش و تولید فیلم دارد اما درواقع هدفش جاسوسی است، در بازار فیلم اروپا حضور نخواهد داشت.
اینبار شاهد هیچ فیلم ایرانی در بخش رقابتهای برلیناله نیستیم. فکر میکنید دلیل آن چیست؟
پس از جنبش «زن زندگی آزادی» چیزی به عقب برنمیگردد و شرایط مثل گذشته نخواهد شد. شناخت جهانی نسبت به آنچه در ایران رخ میدهد، ایجاد شده است. درست است که دولتهای اروپایی با ایران مصالحه و مدارا میکنند، اما نهادهای غیردولتی و مردم کاملا متوجه شدهاند که چه چیزی در ایران اتفاق میافتد. دیگر دولت ایران به اینها نمیتواند دروغ بگوید. کارکنان فستیوالهای فیلم هم شناخت کلی نسبت به وضعیت ایران پیدا کردهاند. بنابراین با فیلمهایی که دیدگاه حکومت را تبلیغ میکنند، مقابله میکنند.
به نظر من فیلمهای ایرانی در چند سال آینده در هیچ فستیوالی حضور نخواهد داشت مگر مواردی مانند آقای رسولاف. دلیلش این است که فیلمهایی از ایران میآید که ارزش جهانی و بینالمللی ندارد. اینرا خودشان میدانند، اما همه جا پخش میکنند که ایفما جلوی حضور فیلمشان را در فستیوالها گرفته است. درصورتیکه ایفما نه چنین قدرتی دارد و نه چنین برنامهای.
بخش عمدهای از سینمای ایران به دلیل وسطبازیها اقبالی برای حضور در فستیوالهای درجه یک را نخواهد داشت. فیلمهای مشخصا حکومتی هم که برای فستیوالها ساخته نمیشوند. آنها در روابط و ضوابط دیگری قرار میگیرند و قرار نیست که در جشنوارههای بزرگ و حرفهای دنیا اکران داشته باشند. در این میان، بخش جدیدی که زاده جنبش «زن زندگی آزادی» است، نیاز دارد که قوام پیدا کند.
کیفیت فیلمهایی را که زاده جنبش «زن زندگی آزادی» هستند، چگونه میبینید؟
فیلمسازان جوان این فیلمها طرحهای جسورانه و بینظیری دارند. آنها تابوهای جامعه را مستقیما هدف قرار دادهاند، اما دو مشکل اساسی دارند: از یکسو، درگیر محدودیتهای ساخت هستند که امکان عملی ساخت فیلم را از آنها میگیرد و از سوی دیگر، تجربه لازم را ندارند. این تجربه باید از نسل گذشته بیاید که متاسفانه ارتباط بین دو نسل برقرار نشده است. این بخش از سینمای ما که تحت فشار مالی شدید قرار دارد، بالنده است و در آینده به نتیجه خواهد رسید. فقط باید صبور باشد و راه خود را پیدا کند. در این سالها، تنها چند فیلمساز برجسته مانند پناهی، رسولاف و فرهادی اگر فیلم بسازند حتما مورد توجه جشنوارهها قرار خواهند گرفت. البته آنها هم با موانع زیادی روبهرو هستند.
و در پایان آیا نکتهی دیگری هست که با مخاطبین ما در میان بگذارید؟
این روزها نوعی هنر تقلبی در جامعه معرفی میشود که بودجههای کلانی دارند، اما بسیار آزاردهنده است. در این فیلمها و تئاترها برخی بازیگران زن حجاب اجباری ندارند، اما درواقع ایدئولوژی حکومت را تبلیغ میکنند. مردم به این نکته توجه کنند که صرفا نپوشیدن روسری به معنای مستقل بودن فیلم یا مترقی بودن پیغام آن نیست. وقتی در فیلمی صحبت از حجاب اختیاری میکنیم تنها شامل پوشش ظاهری نمیشود بلکه رفتار، دیالوگها، داستان و همه چیز را در بر میگیرد. هدف هنر تقلبی فریب مخاطب است.
گفتوگویی از مریم مردانی
Bild: Privat