“وقتی در این روزها شادمانی سوریها را میبینم، متیقن میشوم که هیچ نیرویی در مقابل اراده مردم ایستادگی نمیتواند. رژیمی ساقط شد که حداقل پانصد هزار شهروند خود را کشته بود، میلیونها نفر در داخل و خارج آواره شدند و بیش از نیمی از زیرساختهای کشور را برای بقای قدرت ویران ساخت. از لحاظ بیرحمی و قساوت، بشار اسد را میتوان با سران نازیها مقایسه کرد. بشار اسد دیکتاتوری بود که پاسخ تظاهرات صلحآمیز و بدون خشونت مردم خود را با گاز شیمیایی، بمباران دستهجمعی، اعدام، شکنجه و زندان داد. او نه تنها مردم خودش را کشت، بلکه در کشته شدن هزاران غیرنظامی در غزه، اسرائیل و لبنان شریک بود. او کسی بود که برای باقی ماندن در قدرت از ایران و روسیه کمک خواست و ایران و روسیه را که هر یک در فکر منافع خود بودند، بر سرنوشت سوریه حاکم نمود.
“نیروی مقاومت” یا نیروی کشتار، ظلم و ویرانی
همانطور که دیکتاتور اسد در کشتار سوریها مجرم اصلی است، آیتالله خامنهای و سپاه پاسداران تحت امرش پا به پای اسد در کشتار، ویرانی و ایجاد تفرقه مذهبی نقش داشتند. رویایی که خامنهای در سر میپروراند، نقش بر آب شد و نیروهای نیابتی مافیایی که برای ناامن نگهداشتن خاورمیانه پرورش داده بود، دود هوا شد و رفت.
جدا از آینده پر ابهام سوریه، فرار بشار اسد و سقوط رژیم ۵۴ ساله خاندان اسد، خبر خوبی است برای آیندهای بهتر و زندگی در صلح و آرامش. اگرچه حاکمان جدید سوریه از اسلامگرایان رادیکال هستند، اما اظهارات الجولانی و محمد بشیر نخستوزیر موقت امیدهایی را ایجاد کرده است. حاکمیت جدید سوریه گفته است که از آزادیهای مذهبی و اقلیتها حمایت میکند، حجاب اجباری نیست و سوریه متعلق به همه سوریها است. تاکنون چنین به نظر میرسد که آنها از ایدههای افراطی فاصله گرفتهاند و به این شعور سیاسی رسیدهاند که سیاست زور و استبداد دوامی ندارد.
طالبان تبریک گفتند
گروه طالبان پیروزی مخالفین اسد را تبریک گفت و اظهار امیدواری کرد که قانون شریعت اسلامی در سوریه نیز برپا شود. تاکنون نشانههایی از اینکه گروه هیئت تحریر شام بخواهد قانون شریعت را تطبیق نماید، دیده نمیشود. اگر این گروه نیز مانند طالبان انحصارگرا، زنستیز و مخالف تمدن باشد، تجربه نشان داده که حکومتهای استبدادی با ذلت سرنگون میشوند.
در شادی سوریها شریکیم
پس از سقوط اسد، با افغانهایی که تماس گرفتم، همه آنها از رفتن دیکتاتور خوشحال بودند و برای سوریها بهترینها را آرزو میکنند. نگرانی عمدهشان از رفتن سوریه به یک جنگ داخلی دیگر بود. ما افغانها ضربالمثلی داریم که میگوید: “مار گزیده از ریسمان دراز میترسد”. ما تجربه تطبیق شریعت را در افغانستان داریم. آنها نیمی از جامعه را از معمولیترین حق که همان تعلیم است، محروم کردهاند، هیچ صدای مخالفی را نمیشنوند، خودشان و راهی که در آن روان هستند را مقدس میشمارند. امیدواریهای بسیاری وجود دارد که حاکمان جدید سوریه در راههای اشتباهی که در دیگر کشورها به نام تطبیق شریعت حاکم هستند، نروند. جامعه جهانی نیز با یک حکومت ایدئولوژیک و افراطی کنار نخواهد آمد. افغانستان شاهد خوبی برای این ادعا است. تنها با احترام به یکدیگر، با هر دین و آیینی و همدیگرپذیری، میتوان جامعهای را به آرامش و ترقی رساند.
آیا نوبت سر مار است؟
در هر خونی که پس از پیروزی جمهوری اسلامی در خاورمیانه ریخته شده است، رژیم ملاها در آن دست داشته است. اگر اسد مردم خودش را به خاک و خون کشید، به دستور علی خامنهای و سپاه پاسداران او بود. چون جمهوری اسلامی در شکنجه، تجاوز، کشتار و اعدام ایرانیان تجربه بیشتری از اسد داشت. خامنهای بهخاطر نمایان شدن چند تار موی مهسا هزاران نفر را کشت. او نیز مانند هر دیکتاتوری دیگری بهخاطر بقای قدرت به هیچکس رحم نکرده و نمیکند. اما قرائن نشان میدهد که دیکتاتور به پایان خود نزدیک شده است. دیری نخواهد گذشت که مردم صلحجو و آزادیخواه ایران، هوای آزادی را سر خواهند کشید و نتنها مردم ایران در صلح و آرامش زندگی خواهند کرد، بلکه خاورمیانه روی آرامش را خواهد دید.
نورالله رحمانی
Foto: Khalil Hamra/AP/dpa