مستند «۷۵۲ یک عدد نیست» روز جمعه ۱۷ نوامبر با حضور حامد اسماعیلیون و بابک پیامی، کارگردان این فیلم، در برلین به اجرا در آمد. این رویداد با نشستی که یک روز پس از آن انجام شد، ادامه یافت. موضوع این برنامهی دو روزه «هنر، سیاست و نقش هنرمندان در جامعه با نگاه ویژه به ایران» بود. این برنامه به زبان فارسی و به کوشش گروه اکو ایران برگزار شد.
سه سال و ده ماه و بیست روز است که از قتل عام مسافران پرواز PS752 در آسمان تهران میگذرد. همانطور که حامد اسماعیلیون نیز میگوید، این تنها فاجعهی هوایی دنیاست که تابهحال تحقیقات رسمی درمورد آن انجام نشده است. همیشه کشور محل وقوع حادثه باید مسئولیت تحقیقات را برعهده بگیرد، اما این تنها فاجعهای است که یک حکومت خودش جنایت را مرتکب شده است. اسماعیلیون میگوید: «هفت ماه جعبههای سیاه را به گروگان گرفتند. درنهایت وقتی مجبور به ارائهدادنش شدند، اطلاعات مهم آن را هرگز فاش نکردند. امیدواریم در دیوان عدالت لاهه محتویات جعبههای سیاه منتشر شود.»
تبدیل خشم به جنگ برای دادخواهی

حامد اسماعیلیون، نویسندهی کتاب در این خانه برف می بارد
خانوادههای قربانیان در روزهای دشوار پس از فاجعه دو راه پیش رو داشتند: یا در خانه بنشینند و سوگواری کنند یا آنکه سکوت نکنند و دست به مبارزه بزنند. اسماعیلیون در اینباره میگوید: «ما جنگ را انتخاب کردیم. رنج را باید به منفعت جمعی تبدیل کرد تا فراموش نشود. مسافران برای هیچ کشته نشدهاند و اکنون وظیفهی ماست که به این موضوع معنا ببخشیم.» او ادامه میدهد: «عدالت قلب ماجراست. برای مردم عزادار کار سادهای نبود که خشم خود را سازماندهی کنند و بر اصل دادخواهی متمرکز شوند.»
یکی از شرکتکنندگان میپرسد: «چطور توانستی در این شرایط روان خود را سالم نگه داری و مقاومت کنی؟» اسماعیلیون میگوید: «این فاجعه فراتر از توان آدمی ست. ادبیات مرا روی پاهایم نگه داشت. در داستانها میتوان زندگی صدها نفر را تجربه کرد. اینکه این آدمها چطور با فاجعه برخورد کردهاند و تحقیق دربارهی آنها اهمیت زیادی داشت. رفتن به دل فاجعه راهحل درست است نه فرار از آن.»

بابک پیامی، کارگردان مستند ۷۵۲ یک عدد نیست
بابک پیامی درباهی فیلم مستند خود میگوید: «خانوادههای پرواز آدمهای متفاوتی از بخشهای مختلف جامعهی ایران هستند که بهطور تصادفی کنار هم قرار گرفتهاند. در این میان، تاثیر فاجعه بر یک انسان، اصل قصهی من است. ساختار داستانم را با توجه به داستانهای کهن ایران پیدا کردهام.»
از پیامی میپرسم: «چرا در مستند شما دوربین تنها محدود به حامد اسماعیلیون میشود و از چگونگی تبدیل خشم به مبارزه در دیگر خانوادههای پرواز خبری نیست؟ منظورم نحوهی سازماندهی و ایجاد تشکیلات دادخواهی است.» میگوید: «پاسخ من دو بخش دارد: ابتدا ناتوانی مرا بهعنوان هنرمند در نظر بگیرید. دوم، این فاجعه آنقدر عظیم است که پرداختن به همه ابعاد آن نیازمند ساخت فیلمهای دیگر است.»
تبدیل خشم به هنر و ستیز علیه فراموشی
پس از فاجعهی پرواز، خشم بازماندگان تنها در مبارزه برای دادخواهی کانالیزه نشده است. بروز این خشم شکلهای دیگری نیز دارد که در خلق آثار هنری نمود پیدا میکند. بازماندگان علاوهبر دادخواهی به جنگ علیه فراموشی نیز رفتهاند. «نوشتن» و ساخت «مستندی» از آنچه بر آنها گذشته است پیش از هر چیز روایتهایی صحیح و دست اول را فراهم میکند که امکان تحریف آن توسط حکومت وجود ندارد. نشست روز شنبه ۱۸ نوامبر به ابعاد این مسئله میپردازد.
ابتدا حامد اسماعیلیون انتشارات «پریرا» و کتابهایی را که تاکنون در آن به نشر رسیدهاند، معرفی کرد. نام این انتشارات برگرفته از نامهای پریسا و ریرا، همسر و فرزند حامد اسماعیلیون و از قربانیان فاجعه پرواز، است. در این انتشارات تاکنون دو رمان و یک کتاب خاطرات از اسماعیلیون به نشر رسیده است. کتاب «در این خانه برف می بارد» مجموعهی خاطرات او بهعنوان بازماندهی فاجعه پرواز PS752 است. او درباره این کتاب مینویسند:
«بعد از پریسا و ریرا زندگی برای من ایستاد. بعد از پریسا و ریرا و آن جنایت وحشتناک تاریکی مرا در بر گرفت. ترک این تاریکی آسان نیست. ترک این اندوه آسان نیست.
در این کتاب آنچه را در بیست سال زندگی بر ما سه نفر گذشته است نوشتهام تا روزی که جنایت رخ میدهد. امیدوارم با این کتاب آن دو برای همیشه زنده بمانند و کسی فراموش نکند در هجدهم دی ماه ۱۳۹۸ چه جنایت وحشتناکی در آسمان تهران توسط جمهوری اسلامی ایران رخ داد. این کتاب نوری در برابر تاریکیست و راهی برای ایستادن رودرروی شرورترین آدمهای زمین است.»
کتاب «نباید نوشته میشد» روایت ۳۱ نفر از بازماندگان پرواز PS752 است که به کوشش امیرحسین یزدانبُد و حامد اسماعیلیون منتشر شده است. در توضیح این کتاب آمده است:
«این کتاب نباید نوشته میشد. پرواز پیاس۷۵۲ که ساعت شش و دوازده دقیقهی صبح هجدهم دی ماه از فرودگاه بینالمللی تهران برخاسته بود باید ساعاتی بعد به سلامت در شهر کیاف در اوکراین به زمین مینشست. باید مسافران آن پرواز به خانهی خود میرفتند، پیش آنها که دوستشان دارند و منتظرشان بودند. آن موشکها نباید شلیک میشدند. اما شدند. بعد از آن موشکها زندگی برای بسیاری از آدمها دگرگون شد. خانوادههای مسافران در فضای پیچیدهای از درد و رنج و خشم گرفتار شدند که با سیاست جهانی و روند قضایی در ایران و دنیای بینالملل گره خورده بود. این کتاب که نباید نوشته میشد، حکایت رنج و مبارزه است. مبارزه با فراموشی و مبارزه با آنها که دستور شلیک به هواپیمای مسافربری را صادر کردند.»
بابک پیامی در ادامهی این نشست به بحث دربارهی «هنر و سیاست» پرداخت. او گفت: «سیاست از زندگی شخصی ما جدا نیست. جملهی من سیاسی نیستم، بیمعناست. همینکه ما در فعالیتهای اجتماعی شرکت میکنیم، نشان از مطالبه گری سیاسی ما دارد. اما دغدغهی هنرمند در این میان چیست؟ هنرمند باید درگیر مسائل جامعه باشد و نسبت به آنها واکنش نشان دهد. آزادگی و بیقید و بندی در هنر لازم است. آزادگی در تقابل با ایدئولوژی قرار میگیرد.» این بحث بهصورت پرسش و پاسخ با شرکتکنندگان ادامه پیدا کرد.
برای دسترسی به وبسایت انجمن پرواز PS752 اینجا کلیک کنید.
برای دسترسی به انتشارات پریرا اینجا کلیک کنید.
گزارشی از مریم مردانی
Bilder: Amal Berlin!