وقتی می خواهم در مورد تنهایی بنویسم، انگار که قرار است در مورد همه آدمها بنویسم! به هرحال، چه بخواهیم و چه نخواهیم، تنهایی بخش جدایی ناپذیر زندگی بشر است. اما حالا اگر بشر در سالهای آخر عمر در شهر زندگی کند، از خانوادهاش دور باشد یا اصلاً خانوادهای برایش نمانده باشد، این تنهایی میتواند ابعاد عجیب و حتی ترسناکی پیدا کند.
وقتی از “تنهایی” صحبت میکنیم، از چه صحبت میکنیم؟
چند ماه پیش در اخبار آمده بود، زن سالمندی در ایتالیا دوسال پیش در خانه خود در گذشته بود. او همه این مدت را پشت میز آشپزخانهاش مانده بود، بدون آنکه کسی حتی متوجه درگذشتن او شده باشد. ترسناک نیست؟ همسایگان او فکر میکردند او با شروع کرونا، به قرنطینه خانگی رفته، در حالی که او همه دوران کرونا را پشت میز آشپزخانه در حال پوسیدن و گندیدن بوده است! ظاهراً او خانوادهای هم نداشته که سراغش را بگیرد.
و این به معنی واقعی کلمه، یعنی تنهایی بشر در زمان مدرن. تنهایی ما، با کرونا به وجود نیامده، اما قطعاً بحران کرونا یک نقطه عطف در عمیقتر کردن این رنج همیشگی بشر است.
میتوان گفت “تنهایی” و “مرگ”، تنها ترسهای بشری هستند که انگار هیچ درمانی برای آن وجود ندارد. فرقی نمیکند در کجای دنیا باشی، وضع مالیات چطور باشد یا ساکن کدام کشور باشی. وقتی پای ترس و مرگ در میان میآید ما همه به شکل عادلانهای در کنار هم قرار میگیریم. از فقیرترین تا ثروتمندترین.
حالا شاید بعضیها فکر کردند که با پول میتوان “تنهایی” را دگرگون کرد. اما در واقعیت اینطور نیست! این تعداد بیشمار سالمندان اروپایی که در رفاه کامل به سر میبرند، و سالهای آخر عمر خود را در تنهایی و انزوا، زجرکش میشوند، نمونه کاملی برای این فرضیه است.
“تنهایی”، گرچه همیشه با ما بوده، اما با پیشرفت تکنولوژی و شهری شدن زندگی، عمیقتر و عمیقتر هم میشود. روابط انسانی، همسایگان مهربان، خانوادهای دلسوز، جای خودش را داده به روابط ماشینی، سرعت، رقابت، دلسردی و دلمردگی.
این وضعیتی در حالی است که متاسفانه دولتها حتی هیچ تصور درستی از آن ندارند!
دولت میخواهد سالمندان را به برنامه Zoom دعوت کند!
به طور مثال، دولت فدرال در هفتههای گذشته، با ابراز نگرانی از وضعیت انزوا در میان افراد جامعه، آن را به مسئله فقر مرتبط دانست! وزارت خانواده دولت فدرال، در نتیجه این امر گفت، ما میخواهیم طرحی ترتیب دهیم که افرادی که در انزوا هستند بتوانند از اینترنت بهرهمند شوند و این گونه از طریق برنامه zoom بتوانند در جلسههای آنلاین شرکت کنند!
این گفته به نظر من تقلیل دادن مفهوم “انزوا” و نادیده گرفتن رنج بشری است! انگار مسئولین کشور با شنیدن مسئله تنهایی، به طور کلی دچار سوءتفاهم شدهاند و آن را به اینترنت داشتن با نداشتن ربط میدهند! آن هم در کشوری مثل آلمان، هزینه اینترنت نامحدود ماهیانه بین 20 تا 30 است! آیا مسئولین میخواهند با پرداخت 30 یورو به افراد سالمند، مشکل انزوای آنها را حل کنند؟
این امر، مقداری تلخ و خنده دار است!
انسانهایی که از نداشتن روابط انسانی، محروم بودن از معاشرت رنج میبرند را به جلسههای در Zoom دعوت کردن، به نظر راهکاری خالی از احساس همدلی و شفقت است. چرا دولت برای افراد سالمند، کافههایی با مهیا کردن وسیله رفت و آمد، ترتیب نمیدهد، تا آدمها بتوانند در عالم واقعی همدیگر را ملاقات کنند؟ چرا آنها را به سفرهایی نمیفرستند تا بتوانند با همدیگر زمان بگذرانند؟ چرا ارتباطاتی بین افراد مهاجر و سالمندان برقرار نمیکند تا حتی برای یادگیری زبان یا در میان گذاشتن تجربیات زندگی، بتوانند از حضور هم بهره مند شوند؟
شاید چون حکومتها، آنقدر مسائل مهمتری دارند که نمیتوانند برای احساس تنهایی افراد، خیلی هزینه و انرژی صرف کنند.
Aora Helmzadeh