نقش فضای مجازی در دوران بحران کرونا، شکل جدیتری به خود گرفته است. میشود گفت اگر در زمان بحران کرونا، مردم به فضای مجازی دسترسی نداشتند، احتمالاً دیوانه میشدند! به نقل از یک استاد جامعه شناسی در دانشگاه برلین، در روزگاری که او به آلمان مهاجرت کرد، باید برای هر یک دقیقه تماس با خانواده یک “جرمن مارک” پرداخت میکردند! برای همین این تماس گرانقیمت با خانواده سالی یک یا دوبار اتفاق میافتاد. و همه اعضای خانواده جمع میشدند تا در این چند دقیقه بتوانند از عزیزشان که در دیار غربت است حالجویی کنند!
واقعیت این است که تجربه مهاجرت سی سال پیش با تجربه مهاجرت در این روزها، غیرقابل مقایسه است. ما حالا روزی چند بار با خانواده در تماسیم که حتی از مادرمان دستور آشپزی میگیریم!
دوران ایموجی!
اما از سوی دیگر فضای مجازی با اینکه ارتباطات ما را به شکل عجیبی گسترده کرده، از سوی دیگر به شدت ما را به سطح کشانده! روزمان به کارهای بی معنا و مفهوم میگذرد! عکسهای همدیگر را لایک میکنیم، بدون اینکه واقعاً از آن خوشمان بیاید… احساساتمان را به شکل یک عالمه ایموجی به همدیگر ارسال میکنیم، ولی آیا آنها واقعی هستند؟
هر مخاطب یک تریبون!
فضای مجازی به همه ما فضایی برای ابراز نظر داده، تریبونی برای بیان احساس و نظرمان. حتی میتوانیم میز صبحانهمان را هر روز به تمام دنیا نشان دهیم! در اتاق پرو مغازهها استوری بگیریم! کوچکترین اتفاقهای روزمرهمان مثل یک فنجان قهوه، میتواند تبدیل به یک استوری و دلیلی برای توجه گرفتن از دیگران باشد. خیلی از ما فقط برای لایک گرفتن زندگی میکنیم. موقع سفارش دادن غذا، به عکسی که قرار است از میزغذا، روی صحفه اینستاگراممان برود فکر میکنیم… ما به خاطر اظهار نظرهای آدمهایی که حتی نمیشناسیم زندگی میکنیم و تعداد لایکها، رابطه مستقیم با معنابخشی به زندگیمان دارد!
فضای مجازی با اطلاعات ما چه میکند؟
واقعیت این جاست که همه اطلاعات ما در فضای مجازی جمع آوری میشود، پردازش میشود، و خرید و فروش میشود. در واقع همه اطلاعات شخصی ما بالاخره باید تبدیل به پول شود! این را به راحتی میتوان تخشیص داد! مثلاً اگر شما در گوگل در مورد رنگ مو جستجو کنید، به زودی منتظر تمام تبلیغات مرتبط با رنگ مو در اینستاگرام و فیسبوک خود باشید!
آیا فضای مجازی یک هیولای ترسناک است؟
در واقع فضای مجازی، با همه اپلیکیشنهایی که به ما خدمات ارائه میدهند، منفعت شخصی خود را دنبال میکنند. اپلیکیشنهایی مانند فیسبوک و اینستاگرام به صورت رایگان به شما خدمات ارائه میدهند، زیرا راه دیگری برای کسب درآمد یافتهاند؛ از طریق فروش اطلاعات من و شما!
فضای مجازی، نه خیریه است و نه انجمن حقوق بشر. هیچ خدمات رایگانی قرار نیست به ما ارائه دهد. مانند هرچیز دیگری بهایی دارد و بهای آن اطلاعاتی هست که ما ارائه میدهیم. ما با Sign in کردن در این اپلیکیشنها، تمام قواعد و قوانین مربوط به آن را قبول کردیم. البته بسیاری از افراد هم به همین دلیل نمیخواهند در فضای مجازی باشند. اینترنت هم روی گوشی خود ندارند تا از شر تبلیغات و دزدیده شدن اطلاعاتشان در امان بمانند!
اما چاره چیست؟
یکی از راههای چاره میتواند، پلتفرمهایی باشد که ما برای استفاده از پول میپردازیم. و در مقابل این هزینه ماهیانه که میدهیم، میتواند اطلاعات شخصی ما محفوظ بماند. این گونه کمی میتوان خیال جمع شد، که رسانه یا مدیای مورد استفاده ما، نه اطلاعاتمان را میفروشد، و نه جهت گیری سیاسی خاصی را تبلیغ میکند. این دقیقاً همان دلیلی است که برای تلویزیون آلمان به صورت ماهیانه حدود ۱۷ یورو، هزینه پرداخت میکنیم. به امید اینکه این رسانه به طور مستقل عمل کند!
اما آیا اکثر افراد جامعه قادر به پرداختن چنین هزینهای هستند؟ مسلماً خیر!
*این متن برآمده از جلسهای بود به نام، “فضای مجازی، سبک جدید زندگی یا آسیبِ اجتماعی؟” که توسط “گروه پاتوق”، دانشجویان ساکن مونیخ برنامه ریزی شد.
Aora Helmzadeh