by Guilherme Cunha on Unsplash
01/05/2021

ما همه کارگریم! خدا هم کارگر بود!

هرگز از خودمان پرسیده‌ایم، قانون ۸ ساعت کار کردن در روز از کجا می‌آید؟

چرا کارگران اجازه دارند، یک روز را در هفته استراحت کنند؟ آیا همیشه این امکان وجود داشته؟

چطور شد که کارخانه‌ها و کمپانی‌ها، رضایت دادند که یک میزان مشخص به عنوان “حداقل مزد کارگر” محسوب شود؟

چیزی که به راحتی می‌توان فهمید، این است که این حقوق و امتیازات را، صاحبان کارخانه‌ها از روی مهربانی و عدالت به وجود نیاورده‌اند! درست برعکس! تمام تلاششان را کرده‌اند تا کارگران از حقوق اولیه انسانی‌شان محروم کنند.

پس چطور شد که ما کارگران توانستیم دست کم در حرف، و در بسیاری از موارد حتی در عمل، از حقوق انسانی‌مان بهره‌مند شویم؟

واقعیت تلخ تاریخ این است که هرگز حقی داده نمی‌شود، که در پس آن خونی ریخته نشده باشد؛ تا فریادهایی بلند نشده باشد و خانواده‌ای به عزا ننشسته باشد. این واقعیت تلخ تاریخ ماست.

از کجا شروع شد؟

 در سال ۱۸۸۶ در آمریکا، کارگران یک تولیدی که باید ۱۲ ساعت در روز کار می‌کردند، دست به اعتصاب زدند.

نارضایتی بالا گرفته بود؛ آنها به حقوق اندکشان اعتراض داشتند، و همچنین به شرایط سخت کاری طاقت‌فرسایی که از سر می‌گذراندند. بدنه اصلی این کارگران را، کارگران مهاجر تشکیل می‌دادند.

در این اعتصابات ۵ کارگر آلمانی و یک کارگر آمریکایی دستگیر شدند. چهار نفر آنها به اعدام محکوم شدند. و دو نفر به حبس ابد. یکی از اعدامی‌ها، پیش از فرارسیدن حکم اعدامش خودکشی کرد و بقیه آنها به دار آویخته شدند.

این نقطه عطفی بود بر تاریخ خونین مبارزات کارگری، در سراسر دنیا. کارگران آلمان، فرانسه، افغانستان، ایران، چین و… سال‌ها برای حقوق عادلانه مبارزه کرده‌اند، اخراج شده‌اند، به خیابان‌ها آمده‌اند، به زندان فرستاده و کشته شده‌اند. تا همین امروز!

حالا اوضاع کارگران چطور است؟

کارگرانی که در همه جای دنیا برای حقوق انسانی خود در مبارزه بودند، فهمیدند؛ رمز پیروزی؛ “اتحاد” است!

اینگونه بود که سندیکاهای کارگری و اتحادیه‌ها به وجود آمدند تا کارگران را متحد و قدرتمندتر کنند. در برخی از کشورها، این سندیکاهای کارگری، بسیار موفق عمل کرده‌اند. آلمان یکی از این نمونه‌هاست. سندیکاهای کارگری در آلمان یکی از موفق‌ترین وقدرتمندترین تشکل‌های کارگری در دنیاست. به طور مثال سندیکای کارگری وردی (VERDI)، هرساله، با اعمال اعتصاب و دست از کارکشیدن کارگران، برای بهبود وضعیت کارگران با شرکت‌ها وکمپانی‌ها، مبارزه می‌کند.

به این ترتیب که؛ اعضای سندیکا، که کارگران هستند، هرماه، “یک درصد” از حقوق خود را به عنوان حق عضویت به سندیکا پرداخت می‌کنند. در عوض وقتی که سندیکا در اعتراض به حقوق کم، اعلام اعتصاب می‌کند، حقوق روزهای اعتصاب شده، توسط سندیکا به کارگران پرداخت می‌شود.

به این ترتیب، کارگران می‌توانند بدون احساس فشار مالی، چندروز کار را تعطیل ‌کنند. سندیکای “وردی”، به همین شکل، سال‌های گذشته، رانندگان شرکت BVG را به اعتصاب واداشت. کارمندان دفاتر پست DHL  را به خانه نشستن فراخواند، و حتی معلم‌های مهمدکودک‌ها و معلمان را ساماندهی و حمایت کرد. از همین طریق، با اعمال فشار بر صاحبکارها، با آنها وارد مذاکره می‌شود؛ حقوق کارگران را افزایش می‌دهد و برای افزایش مرخصی و امکانات چانه‌زنی می‌کند.

سندیکاهای کارگری به کارگران توصیه می‌کردند روز “اول ماه می” از کار خودداری کنند و نشان دهند که با دست کشیدن از کار می‌توانند تمام جامعه را از حرکت باز دارند.

کارگرانی که “گرسنه می‌مانند…”

به طور کلی کارگران در آلمان، یکی از بهترین شرایط را در دنیا از نظر دستمزد دارند. به زبان ساده‌تر واقعیت این است که هیچ کارگری در آلمان “گرسنه” نمی‌ماند.

بسیار غم انگیز است “گرسنه ماندن یا نماندن” کارگران باید محل بحث باشد!! کشورهایی مانند افغانستان و ایران با جمعیت کثیری از کارگران رو به رو است که سفره‌هایشان بیشتر روزهای ماه خالی می‌ماند. دستمزدهایی که ماه‌ها و سال‌ها به تعویق می‌افتند و کارگران مظلومی که با هر اعتراض و اعتصابی، به زندان افتاده و شکنجه می‌شوند.

چرا ما همه کارگریم؟

اصلاٌ کارگر کیست؟  «هر کس که مجبور است برای امر معاش، کار کند و حقوق بگیرد، کارگر است». به این ترتیب، صرف نظر از اینکه یک نفر نظافتچی باشد یا دکتر جراح و معلم، او در واقع “کارگر” محسوب می‌شود. چرا؟ چون براساس گفته کارل مارکس، او برای درآمد خود “زحمت” می‌کشد. از سوی دیگر از سرمایه اصلی آن کار، مثل سهام کارخانه و شرکت و بیمارستان هم سهمی ندارد. در واقع، ادامه زندگی همه ما، به کار کردن ما وابسته است.

جامعه شناسان بر این مسئله تاکید می‌کنند که کارگران به دو دسته تقسیم می‌شوند: “یقه سفیدها”، که شامل مشاغل پشت میزی می‌شوند، و “یقه آبی‌ها”، که کارگران دستی هستند.

اما چیزی که میان همه ما مشترک است:

صرف نظر از تحصیلات، تخصص و مرتبه شغلی، ما همه “زحمت کش” هستیم و از پس دسترنج خود زندگی می‌کنیم.

روز کارگر، بر همه زحمتکشان مبارک!

Aora Helmzadeh

Photo by Guilherme Cunha on Unsplash